گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد پنجم
جلد پنجم





پیشگفتار ..... ص : 21
گزیده تفسیر نمونه! بزرگترین سرمایه ما مسلمانان قرآن مجید است. معارف، احکام، برنامه زندگی، سیاست اسلامی، راه به سوي
قرب خدا، همه و همه را در این کتاب بزرگ آسمانی مییابیم.
بنابر این، وظیفه هر مسلمان این است که با این کتاب بزرگ دینی خود روز به روز آشناتر شود این از یکسو.
از سوي دیگر آوازه اسلام که بر اثر بیداري مسلمین در عصر ما، و بخصوص بعد از انقلاب اسلامی در سراسر جهان پیچیده است،
حس کنجکاوي مردم غیر مسلمان جهان را براي آشنایی بیشتر به این کتاب آسمانی برانگیخته است، به همین دلیل در حال حاضر
از همه جا تقاضاي ترجمه و تفسیر قرآن به زبانهاي زنده دنیا میرسد، هر چند متأسفانه جوابگویی کافی براي این تقاضاها نیست،
ولی به هر حال باید تلاش کرد و خود را آماده براي پاسخگویی به این تقاضاهاي مطلوب کنیم.
خوشبختانه حضور قرآن در زندگی مسلمانان جهان و بخصوص در محیط کشور ما روز به روز افزایش پیدا میکند، قاریان بزرگ،
حافظان ارجمند، مفسران آگاه ص: 22
در جامعه امروز ما بحمد اللّه کم نیستند، رشته تخصصی تفسیر در حوزه علمیه قم به صورت یکی از رشتههاي تخصصی مهم در
« تفسیر نمونه » آمده و متقاضیان بسیاري دارد، درس تفسیر نیز از دروس رسمی حوزهها و از مواد امتحانی است، و در همین راستا
نوشته شد، که تفسیري است سلیس و روان و در عین حال پرمحتوا و ناظر به مسائل روز و نیازهاي زمان، و شاید یکی از دلایل
گسترش سریع آن همین اقبال عمومی مردم به قرآن مجید است.
گر چه براي تهیه این تفسیر به اتفاق گروهی از فضلاي گرامی حوزه علمیه قم (دانشمندان و حجج اسلام آقایان: محمد رضا
آشتیانی- محمد جعفر امامی- داود الهامی- اسد اللّه ایمانی- عبد الرسول حسنی- سید حسن شجاعی- سید نور اللّه طباطبائی-
محمود عبد اللهی- محسن قرائتی و محمد محمدي اشتهاردي) در مدت پانزده سال زحمات زیادي کشیده شد، ولی با توجه به
استقبال فوق العادهاي که از سوي تمام قشرها و حتی برادران اهل تسنن از آن به عمل آمد، تمام خستگی تهیه آن برطرف گشت و
این امید در دل دوستان بوجود آمد که ان شاء اللّه اثري است مقبول در پیشگاه خدا.
در ( 27 ) جلد نیز بارها به چاپ رسیده است، و « اردو » متن فارسی این تفسیر دهها بار چاپ و منتشر شده، و ترجمه کامل آن به زبان
اخیرا در بیروت به چاپ رسید و در نقاط مختلف کشورهاي اسلامی انتشار « الأمثل » نیز به نام تفسیر « عربی » ترجمه کامل آن به زبان
صفحه 79 از 504
یافت.
هم اکنون در دست تهیه است که امیدواریم آن هم به زودي در افق مطبوعات اسلامی ظاهر گردد. « انگلیسی » ترجمه آن به زبان
آن شدند. « خلاصه » بعد از انتشار تفسیر نمونه گروه کثیري خواهان نشر
چرا که مایل بودند بتوانند در وقت کوتاهتر و با هزینه کمتر به محتواي اجمالی آیات، و شرح فشردهاي آشنا شوند، و در بعضی از
کلاسهاي درسی که تفسیر قرآن مورد توجه است به عنوان متن درسی از آن بهرهگیري شود. ص: 23
این درخواست مکرّر، ما را بر آن داشت که به فکر تلخیص تمام دوره ( 27 ) جلدي تفسیر نمونه، در پنج جلد بیفتیم ولی این کار
آسانی نبود، مدتی در باره آن مطالعه و برنامهریزي شد و بررسیهاي لازم به عمل آمد تا این که فاضل محترم جناب مستطاب آقاي
بر ما روشن و مسلّم بود « فهرست موضوعی تفسیر نمونه » احمد- علی بابائی که سابقه فعالیت و پشتکار و حسن سلیقه ایشان در تهیه
عهدهدار انجام این مهمّ گردید و در مدت سه سال کار مستمر شبانه روزي این مهمّ به وسیله ایشان انجام گردید.
اینجانب نیز با فکر قاصر خود کرارا بر نوشتههاي ایشان نظارت کردم و در مواردي که نیاز به راهنمایی بود به اندازه توانایی مسائل
لازم را تذکر دادم، و در مجموع فکر میکنم بحمد اللّه اثري ارزنده و پربار به وجود آمده که هم قرآن با ترجمه سلیس را در
بردارد و هم تفسیر فشرده و گویایی، براي کسانی که میخواهند با یک مراجعه سریع از تفسیر آیات آگاه شوند، میباشد.
و نام آن برگزیده تفسیر نمونه نهاده شد.
و من به نوبه خود از زحمات بیدریغ ایشان تشکر و قدردانی میکنم، امیدوارم این خلاصه و فشرده که گزیدهاي است از قسمتهاي
حساس، و حدیث مجملی از آن مفصل، نیز مورد قبول اهل نظر و عموم قشرهاي علاقهمند به قرآن گردد و ذخیرهاي براي همه ما در
باشد. « یوم الجزاء »
1372 /10 / قم- حوزه علمیه ناصر مکارم شیرازي 13 رجب 1414 روز میلاد مسعود امیر مؤمنان حضرت علی علیه السّلام مطابق با 6
ص: 25
ادامه جزء 27 ..... ص : 25
سوره قمر [ 54 ] ..... ص : 25
اشاره
نازل شده و داراي 55 آیه است « مکّه » این سوره در
محتواي سوره: ..... ص : 25
این سوره به خاطر مکی بودنش بحثهایی از مبدأ و معاد دارد، و مخصوصا بیانگر کیفرهاي گروهی از اقوام پیشین است که بر اثر
لجاجت و عناد و پیمودن راه کفر و ظلم و فساد یکی، پس از دیگري، به عذابهاي کوبنده الهی گرفتار و هلاك شدند.
و به دنبال هر یک از این سرگذشتها جمله وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ ما قرآن را براي تذکر، آسان ساختیم آیا کسی
تکرار میکند تا درسی باشد براي مسلمین و کفار. « هست که متذکر شود
و بطور کلی محتواي این سوره را در چند بخش میتوان خلاصه کرد:
و اصرار مخالفان در انکار آیات الهی سخن میگوید. « شق القمر » -1 آغاز سوره که از مسأله نزدیکی قیامت و موضوع
صفحه 80 از 504
و مسأله طوفان بصورت فشردهاي بحث میکند. « قوم نوح » -2 در بخش دیگر از نخستین قوم سرکش و متمرد و لجوج یعنی
و عذاب دردناك آنها را شرح میدهد. « عاد » -3 بخش دیگر داستان قوم
و بالاخره مجازات آنها با « معجزه ناقه » و همچنین ،« صالح » و مخالفت آنها با پیامبرشان « ثمود » -4 در چهارمین بخش سخن از قوم
است. ص: 26 « صیحه آسمانی »
میرود، و ضمن اشاره گویا و فشردهاي به کفر و انحراف اخلاقی آنها، به قسمتی از عذاب دردناکشان « لوط » -5 سپس به سراغ قوم
اشاره میکند.
و مجازات آنها آمده است. « آل فرعون » -6 در بخش دیگر سخن بسیار کوتاهی از
-7 و در آخرین بخش مقایسهاي میان این اقوام و مشرکان مکّه و مخالفان پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله کرده، آینده خطرناکی
را که در صورت ادامه این راه در پیش دارند بازگو میکند، و سوره را با شرح قسمتی از مجازات مجرمان در قیامت و پاداشهاي
عظیم پرهیزکاران پایان میدهد.
بحث میکند. « شق القمر » به مناسبت نخستین آیه سوره است که از « قمر » نامگذاري سوره به
فضیلت تلاوت سوره: ..... ص : 26
را یک روز در میان بخواند روز قیامت در حالی برانگیخته « اقتربت » هر کس سوره » : در حدیثی از پیغمبر گرامی اسلام میخوانیم
میشود که صورتش همچون ماه در شب بدر است، و هر کس آن را هر شب بخواند افضل است، و در قیامت نور و روشنائی
.« صورتش بر سایر خلایق برتري دارد
مسلما این درخشندگی صورت در صحنه قیامت نشانه ایمان قوي و راستینی است که در سایه تلاوت این سوره و تفکر و سپس عمل
به آن حاصل شده است نه تلاوت خالی از اندیشه و عمل.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
سورة القمر( 54 ): آیۀ 1 ..... ص : 26
(آیه 1)- ماه شکافته شد! در آیه نخست، از دو حادثه مهم سخن به میان آمده: یکی نزدیک شدن قیامت است که عظیمترین
دگرگونی را در عالم آفرینش همراه دارد و سر آغازي است براي زندگی نوین در جهان دیگر، جهانی که عظمت و گستردگی آن
براي ما زندانیان عالم دنیا قابل درك و توصیف نیست.
است که هم دلیلی است بر قدرت خداوند بزرگ بر هر چیز و هم نشانهاي است از صدق « شق القمر » و حادثه دیگر معجزه بزرگ
دعوت پیغمبر گرامیش. ص: 27
اقْتَرَبَتِ السَّاعَۀُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ). ) !« قیامت نزدیک شد و ماه از هم شکافت » : میفرماید
قابل توجه این که سوره گذشته (سوره نجم) با جملههائی پیرامون نزدیکی قیامت پایان گرفت أَزِفَتِ الْآزِفَۀُ و این سوره با همین
معنی آغاز میشود و این تأکیدي است بر این موضوع که قیامت نزدیک است. گرچه در مقیاس عمر دنیا ممکن است هزاران سال
طول بکشد، اما توجه به مجموع عمر این جهان از یکسو، و با توجه به این که تمام عمر دنیا در برابر قیامت لحظه زود گذري بیش
نیست منظور از این تعبیر روشن میشود.
ذکر این دو حادثه با هم، به خاطر آن است که اصولا ظهور پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله که آخرین پیامبر الهی است خود از
صفحه 81 از 504
نشانههاي نزدیکی قیامت است.
از سوي دیگر شکافتن ماه خود دلیلی است بر امکان به هم ریختن نظام کواکب و نمونه کوچکی است از حوادث عظیمی که در
آستانه رستاخیز در این جهان رخ میدهد، چرا که تمامی کواکب و ستارگان و زمین در هم میریزند و عالمی نو به جاي آنها ایجاد
میشود.
طبق روایات مشهور که بعضی ادعاي تواتر آن را نیز کردهاند مشرکان نزد رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله آمدند و گفتند: اگر
راست میگوئی و تو پیامبر خدائی ماه را براي ما دو پاره کن! فرمود: اگر این کار را انجام دهم ایمان میآورید؟
عرض کردند: آري- و آن شب، شب چهاردهم ماه بود- پیامبر صلّی اللّه علیه و آله از پیشگاه پروردگار تقاضا کرد آنچه را
خواستند به او بدهد ناگهان ماه به دو پاره شد، و رسول اللّه آنها را یک یک صدا میزد و میفرمود: ببینید! بنابر این نه با توجه به
خود آیه و قرائن موجود در آن، و نه از نظر روایات، و اقوال مفسران، موضوع شقّ القمر قابل انکار نیست.
سورة القمر( 54 ): آیۀ 2 ..... ص : 27
و هرگاه نشانه و معجزهاي را (بر صدق دعوت تو) ببینند روي گردانده، میگویند: این سحري » : (آیه 2)- سپس قرآن میافزاید
وَ إِنْ یَرَوْا آیَۀً ص: 28 ) !« مستمر است
یُعْرِضُوا وَ یَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ)
اشاره به این است که آنها معجزات مکرّري از پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله دیده بودند که شق القمر ادامه آن « مستمرّ » .تعبیر
میپنداشتند، هر چند این تهمت بهانهاي بود براي عدم « سحري مستمر » بود، آنها همه را بر تداوم سحر حمل میکردند، و آن را
تسلیم در مقابل حق.
سورة القمر( 54 ): آیۀ 3 ..... ص : 28
آنها (آیات خدا را) » : (آیه 3)- در این آیه به دلیل مخالفت آنها و همچنین به نتیجه شوم این مخالفت، اشاره کرده، میافزاید
وَ کَذَّبُوا وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ وَ کُلُّ أَمْرٍ مُسْتَقِرٌّ). ) « تکذیب کردند، و از هواي نفسشان پیروي نمودند، و هر امري قرارگاهی دارد
سر چشمه مخالفت آنها و تکذیب پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله یا تکذیب معجزات و دلائل او، و همچنین تکذیب رستاخیز و
قیامت، پیروي از هواي نفس، تعصبها و لجاجتها و خود خواهیها بود.
اشاره به این حقیقت است که هیچ چیز در این عالم از میان نمیرود، و هر کار نیک و بدي ثابت و باقی « وَ کُلُّ أَمْرٍ مُسْتَقِرٌّ » جمله
میماند تا انسان جزاي آن را ببیند. و چیزي نمیگذرد که چهره زیباي حق آشکار، و چهره زشت و منفور باطل نیز ظاهر میگردد،
و این یک سنت الهی در عالم هستی است.
سورة القمر( 54 ): آیۀ 4 ..... ص : 28
(آیه 4)- به دنبال بحثی که در آیات قبل پیرامون جمعی از کفار- که پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله را تکذیب کردند و در برابر
هیچ معجزهاي سر تسلیم فرود نمیآوردند- آمد، در اینجا تشریح بیشتري در باره این گونه افراد و همچنین سرنوشت دردناك آنها
در قیامت آمده است.
به اندازه کافی براي بازداشتن از بدیها اخبار (انبیا و امتهاي پیشین) » نخست میفرماید: چنان نیست که این گروه بیخبر باشند بلکه
صفحه 82 از 504
وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مِنَ الْأَنْباءِ ما فِیهِ مُزْدَجَرٌ). ) « به آنان رسیده است
نه گوش شنوائی دارند، نه روح « هر چه هست از قامت ناساز بیاندام خود آنهاست » ، بنابر این کمبودي در تبلیغ داعیان الهی نبوده
حق طلبی، و نه این مقدار از ص: 29
تقوا که آنها را دعوت به تحقیق و تدبر در آیات الهی کند.
سورة القمر( 54 ): آیۀ 5 ..... ص : 29
حِکْمَۀٌ بالِغَۀٌ فَما تُغْنِ ) « این آیت حکمت بالغه الهی است اما انذارها (براي افراد لجوج) فایده نمیدهد » : (آیه 5)- سپس میافزاید
النُّذُرُ).
سورة القمر( 54 ): آیۀ 6 ..... ص : 29
اکنون (که این بیگانگان از حق ابدا آمادگی پذیرش را ندارند آنها را به حال خود واگذار و) از » : (آیه 6)- در این آیه میفرماید
و به سراغ دلهاي آماده رو فَتَوَلَّ عَنْهُمْ). « آنان روي بگردان
دعوت به حساب اعمال (یَوْمَ یَدْعُ الدَّاعِ إِلی « روزي را به یادآور که دعوت کننده الهی مردم را به امر وحشتناکی دعوت میکند »
شَیْءٍ نُکُرٍ).
سورة القمر( 54 ): آیۀ 7 ..... ص : 29
(آیه 7)- در این آیه به توضیح بیشتري در همین زمینه پرداخته میگوید:
خُشَّعاً أَبْصارُهُمْ ) !« آنان در حالی که چشمهایشان از شدت وحشت به زیر افتاده، همچون ملخهاي پراکنده از قبرها خارج میشوند »
یَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْداثِ کَأَنَّهُمْ جَرادٌ مُنْتَشِرٌ).
به خاطر آن است که صحنه آن قدر هولناك است که تاب تماشاي آن را ندارند، لذا چشم از آن « چشمها » به « خشوع » نسبت
برمیگیرند و به زیر میاندازند.
به تناسب این است که توده ملخها برخلاف بسیاري از پرندگانی که به هنگام حرکت دسته جمعی با « ملخهاي پراکنده » و تشبیه به
نظم و ترتیب خاصی حرکت میکنند هرگز نظم و ترتیبی ندارند، به علاوه آنها همچون ملخها در آن روز موجوداتی ضعیف و
ناتوانند و چنان وحشت زده میشوند که مانند مستها بیتوجه به هر طرف رو میآورند و به یکدیگر میخورند.
سورة القمر( 54 ): آیۀ 8 ..... ص : 29
به سوي این دعوت کننده » هنگامی که آنها به دنبال این دعوت از قبرها خارج میشوند از شدت وحشت » : (آیه 8)- سپس میافزاید
مُهْطِعِینَ إِلَی الدَّاعِ). ) « گردن میکشند
کافران میگویند: امروز » : اینجاست که وحشت از حوادث سخت آن روز سراپاي آنها را فرا میگیرد، لذا در دنباله آیه میافزاید
یَقُولُ الْکافِرُونَ هذا یَوْمٌ عَسِرٌ). ص: 30 ) !« روز سخت و دردناکی است
و به راستی روز سختی است، چرا که خداوند نیز بر این معنی صحه گذارده و در آیه 26 سوره فرقان میفرماید: وَ کانَ یَوْماً عَلَی
چرا که تمام عوامل ترس و وحشت مجرمان و کافران را احاطه « الْکافِرِینَ عَسِیراً و آن روز روز سختی براي کافران خواهد بود
صفحه 83 از 504
میکند.
ولی از این تعبیر استفاده میشود که آن روز براي مؤمنان روز سختی نیست!
سورة القمر( 54 ): آیۀ 9 ..... ص : 30
(آیه 9)- ماجراي قوم نوح درس عبرتی بود! سنت قرآن بر این است که در بسیاري از موارد بعد از انذار کفار و مجرمان شرحی از
سرگذشت اقوام پیشین و عاقبت دردآلود آنها را بیان میکند، تا به اینها بفهماند که اگر به راه نادرست خویش ادامه دهند سرنوشتی
بهتر از آنان ندارند.
در اینجا نیز به دنبال بحثی که در آیات گذشته آمد اشارات کوتاه و در عین حال پر معنی به سرگذشت پنج قوم سرکش از اقوام
پیشین میکند که نخستین آنها قوم نوح (ع) است.
کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ). ) « پیش از آنها قوم نوح (پیامبر خود را) تکذیب کردند » : میفرماید
فَکَ ذَّبُوا « بنده ما (نوح) را تکذیب کرده و گفتند: او دیوانه است! و (سپس با انواع آزارها از ادامه رسالتش) بازداشته شد » ! آري
عَبْدَنا وَ قالُوا مَجْنُونٌ وَ ازْدُجِرَ).
شعراء/ 116 ) و گاه گلوي او را چنان میفشردند که ) « به او میگفتند: اگر دست از کار خود برنداري سنگسارت میکنیم » گاه
.« خداوندا! قوم مرا ببخش که نمیدانند » : بیهوش به زمین میافتاد، اما هنگامی که به هوش میآمد میگفت
سورة القمر( 54 ): آیۀ 10 ..... ص : 30
به درگاه پروردگار عرضه داشت: من مغلوب (این » (آیه 10 )- سپس میافزاید: هنگامی که نوح از هدایت آنها بکلی مأیوس گشت
فَدَعا رَبَّهُ أَنِّی مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ). ) « قوم طغیانگر) شدهام انتقام مرا از آنها بگیر
آنها هرگز در دلیل و حجت و برهان بر من غلبه نکردهاند ولی از طریق ظلم و جنایت و تکذیب و انکار، و انواع زجر و فشار بر من
غلبه کردند، این قوم دیگر ص: 31
شایسته بقا نیستند از آنها انتقام بگیر و مرا بر آنها پیروزکن.
سورة القمر( 54 ): آیۀ 11 ..... ص : 31
در این هنگام درهاي آسمان را با آبی فراوان » : (آیه 11 )- سپس اشاره گویا و تکان دهندهاي به کیفیت عذاب آنها کرده، میفرماید
فَفَتَحْنا أَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَمِرٍ). ) « و پی در پی گشودیم
تعبیر به گشودن درهاي آسمان تعبیر بسیار زیبایی است که به هنگام نزول بارانهاي شدید به کار میرود، همان گونه که در فارسی
نیز میگوئیم: گوئی درهاي آسمان باز شده و هر چه آب است فرو میبارد.
سورة القمر( 54 ): آیۀ 12 ..... ص : 31
و زمین را شکافتیم و » : (آیه 12 )- نه تنها از آسمان آب زیادي فرو ریخت که از زمین هم آب جوشید، چنانکه در آیه آمده
چشمههاي زیادي بیرون فرستادیم (وَ فَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُیُوناً).
و دریاي وحشتناکی شد (فَالْتَقَی الْماءُ عَلی أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ). « و این دو آب به اندازه مقدر با هم درآمیختند »
صفحه 84 از 504
و دریاي وحشتناکی شد (فَالْتَقَی الْماءُ عَلی أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ). « و این دو آب به اندازه مقدر با هم درآمیختند »
از سراسر زمین آب جوشیدن گرفت و چشمهها سربرآوردند و از تمامی آسمان آب باریدن گرفت و به هم پیوستند و دریائی عظیم
و طوفان تشکیل دادند.
سورة القمر( 54 ): آیۀ 13 ..... ص : 31
(آیه 13 )- در اینجا قرآن دنباله مسأله طوفان را رها ساخته- چرا که آنچه باید گفته شود در جملههاي قبل جمع است- و به سراغ
وَ حَمَلْناهُ عَلی ذاتِ أَلْواحٍ وَ ) « و او را بر مرکبی از الواح و میخهائی ساخته شده سوار کردیم » : کشتی نجات نوح رفته، میفرماید
دُسُرٍ).
سورة القمر( 54 ): آیۀ 14 ..... ص : 31
مرکبی که زیر نظر ما حرکت » : (آیه 14 )- سپس خداوند به عنایت خاصش نسبت به کشتی نجات نوح اشاره کرده، میفرماید
تَجْرِي بِأَعْیُنِنا). ) « میکرد
و کیفري براي کسانی که او را تکذیب « پاداشی بود براي کسی که [- نوح] مورد انکار قرار گرفته بود » سپس میافزاید: تمام اینها
کردند و کافر شده بودند (جَزاءً لِمَنْ کانَ کُفِرَ).
آري! نوح همانند همه انبیا از مواهب بزرگ الهی و از نعمتهاي عظیم او بود که بیخبران کفرانش کردند، و به آئینش کافر شدند.
ص: 32
سورة القمر( 54 ): آیۀ 15 ..... ص : 32
و ما این ماجرا را به عنوان نشانهاي در میان امتها باقی » : (آیه 15 )- سپس به عنوان نتیجهگیري از این ماجراي عظیم میفرماید
وَ لَقَدْ تَرَکْناها آیَۀً فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ). ) « گذاردیم، آیا کسی هست که پند گیرد
و به راستی که همه گفتنیها در همین ماجرا گفته شده، و آنچه باید انسانی بیدار بفهمد از آن میفهمد.
سورة القمر( 54 ): آیۀ 16 ..... ص : 32
(آیه 16 )- و در این آیه به عنوان یک سؤال تهدید آمیز و پر معنی نسبت به کافرانی که همان راه کفار زمان نوح را میسپرند
فَکَیْفَ کانَ عَذابِی وَ نُذُرِ). ) ؟« عذاب و انذارهاي من چگونه بود » میگوید: اکنون بنگرید
آیا واقعیت داشت یا داستان و افسانه بود؟!
سورة القمر( 54 ): آیۀ 17 ..... ص : 32
ما قرآن را براي تذکر آسان ساختیم، آیا کسی هست که متذکر » : (آیه 17 )- و سر انجام در این آیه بر این حقیقت تأکید میکند که
وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ). ؟« شود
آري! این قرآن، هیچ پیچیدگی ندارد، و شرائط تأثیر، در آن جمع است، الفاظش شیرین و جذاب، تعبیراتش زنده و پر معنی،
انذارها و بشارتهایش صریح و گویا، داستانهایش واقعی و پر محتوا، دلائلش قوي و محکم، منطقش شیوا و متین، خلاصه آنچه
صفحه 85 از 504
لازمه تأثیر گذاردن یک سخن است در آن جمع است، و به همین دلیل هر زمان دلهاي آماده با آن تماس یابد، مجذوب آن
میشود و در طول تاریخ اسلام نمونههاي عجیب و شگفتانگیزي از تأثیر عمیق قرآن در دلهاي آماده دیده میشود، که شاهد
گویاي این امر است.
سورة القمر( 54 ): آیۀ 18 ..... ص : 32
« قوم عاد » ، (آیه 18 )- سرنوشت قوم عاد! قوم دیگري که سرگذشت آنها در این سوره به دنبال سرگذشت فشرده قوم نوح آمده
قوم عاد (نیز پیامبر خود را) » : است، که قرآن به عنوان هشداري به کافران و مجرمان بطور فشرده به آن اشاره کرده، میگوید
کَذَّبَتْ عادٌ). ) « تکذیب کردند
هر قدر پیامبر آنها، هود بر تبلیغات خود میافزود، و از راههاي مختلف براي بیدار ساختن آنها تلاش میکرد، آنها بر خیره سري و
لجاجت خود میافزودند، ص: 33
و غرور ناشی از ثروت و امکانات مادي و غفلت ناشی از غرق بودن در شهوات، گوش شنوا و چشم بینا را از آنها گرفته بود.
عذاب و انذارهاي » سر انجام خداوند آنها را با عذاب دردناکی مجازات کرد، لذا در دنباله آیه بصورت سر بسته میفرماید: بنگرید
فَکَیْفَ کانَ عَذابِی وَ نُذُرِ). ) ؟« من چگونه بود
سورة القمر( 54 ): آیۀ 19 ..... ص : 33
ما تند باد وحشتناك و سردي را در یک روز شوم مستمر بر آنان فرستادیم » : (آیه 19 )- سپس به شرح این اجمال پرداخته، میافزاید
إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ رِیحاً صَرْصَراً فِی یَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ). ) «...
سورة القمر( 54 ): آیۀ 20 ..... ص : 33
و به هر سو پرتاب « مردم را همچون تنههاي نخل ریشه کن شده از جا بر میکند » : (آیه 20 )- سپس در توصیف این تندباد میفرماید
مینمود تَنْزِعُ النَّاسَ کَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ مُنْقَعِرٍ.
به معنی قسمت عقب یا پائین چیزي است، و تشبیه آنها به قسمت پائین نخلها به خاطر آن است که به گفته « عجز » جمع « اعجاز »
بعضی باد به قدري شدید بود که نخست دست و سرهاي آنها را کند و با خود برد، و بعد بقیه بدنهایشان همچون نخل بیشاخ و
برگ، از زمین کنده شده به هر گوشه و کنار پراکنده میگشت.
سورة القمر( 54 ): آیۀ 21 ..... ص : 33
فَکَیْفَ کانَ عَذابِی وَ نُذُرِ). ) !؟« پس (ببینید) عذاب و انذارهاي من چگونه بود » : (آیه 21 )- سپس قرآن به عنوان هشدار میگوید
ما با اقوام دیگر که راه تکذیب و کبر و غرور و گناه و عصیان را پوئیدند چنین رفتار کردیم، شما در باره خود چه میاندیشید که
راه آنها را ادامه میدهید؟
سورة القمر( 54 ): آیۀ 22 ..... ص : 33
صفحه 86 از 504
وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا ؟« ما قرآن را براي تذکر آسان ساختیم، آیا کسی هست که متذکر شود » : (آیه 22 )- و باز در پایان این ماجرا میافزاید
الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ.
آیا گوش شنوائی در برابر این نداي الهی، و این هشدارها و انذارها وجود دارد؟
در مورد قوم عاد دو بار تکرار شده یکی در آغاز بیان این سرگذشت، و یکی .« فَکَیْفَ کانَ عَذابِی وَ نُذُرِ » قابل توجه این که جمله
هم در پایان آن، این تفاوت ص: 34
شاید از این جهت است که عذاب این گروه از دیگران شدیدتر و وحشتناكتر بود، هر چند عذابهاي الهی همه شدید میباشد.
مسأله توجه به سعد و نحس ایام- که در ارتباط با حوادثی است که در آن واقع شده- علاوه بر این که غالبا انسان را به یک سلسله
حوادث تاریخی آموزنده رهنمون میشود، عاملی است براي توسل و توجه به ساحت قدس الهی، و استمداد از ذات پاك
پروردگار، و لذا در روایات متعددي میخوانیم: در روزهائی که نام نحس بر آن گذارده شده میتوانید با دادن صدقه، و یا خواندن
دعا، و استمداد از لطف خداوند، و قرائت بعضی از آیات قرآن، و توکل بر ذات پاك او، به دنبال کارها بروید و پیروز و موفق
باشید.
سورة القمر( 54 ): آیۀ 23 ..... ص : 34
(آیه 23 )- سر انجام دردناك قوم ثمود! سومین قومی که شرح زندگی آنها بطور فشرده به عنوان درس عبرتی در تعقیب بحثهاي
« صالح » در شمال حجاز زندگی داشتند، و پیامبرشان « حجر » است- که در سرزمین « قوم ثمود » گذشته در این سوره مطرح شده است
نهایت کوشش را در هدایت آنها کرد اما به جائی نرسید.
کَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ). ) « طایفه ثمود (نیز) انذارهاي الهی را تکذیب کردند » : نخست میفرماید
سورة القمر( 54 ): آیۀ 24 ..... ص : 34
و گفتند: آیا ما از بشري از جنس خود پیروي کنیم؟ اگر چنین کنیم در » : (آیه 24 )- سپس به علت تکذیب آنها پرداخته، میافزاید
فَقالُوا أَ بَشَراً مِنَّا واحِداً نَتَّبِعُهُ إِنَّا إِذاً لَفِی ضَلالٍ وَ سُعُرٍ). ) « گمراهی و جنون خواهیم بود
آري! کبر و غرور و خودبینی و خودخواهی حجاب بزرگ آنها در برابر دعوت انبیا بود، آنها میگفتند: صالح فردي مانند ما است،
دلیلی ندارد که ما از او پیروي کنیم! او چه امتیازي بر ما دارد که رهبر باشد، و ما پیرو و تابع او؟! این همان اشکالی است که امتهاي
گمراه غالبا به انبیا داشتند که آنها افرادي از جنس ما هستند و به همین دلیل نمیتوانند پیامبر الهی باشند.
سورة القمر( 54 ): آیۀ 25 ..... ص : 34
أَ أُلْقِیَ الذِّکْرُ عَلَیْهِ ) « آیا از میان ما تنها بر او وحی نازل شده » (آیه 25 )- سپس افزودند: به فرض که وحی الهی بر انسانی نازل شود
مِنْ بَیْنِنا). با این که افرادي ص: 35
سرشناستر و معروفتر و ثروتمندتر از او پیدا میشود.
چرا این پیامبر غذا » : در حقیقت گفتههاي قوم ثمود شباهت زیادي با گفتههاي مشرکان مکّه داشت که گاهی ایراد میکردند
فرقان/ 7) سپس در پایان آیه میگوید: آنها ) ؟« میخورد و در بازارها راه میرود؟ چرا فرشتهاي نازل نشده که همراه او انذار کند
بَلْ هُوَ کَذَّابٌ أَشِرٌ). ) !« او آدم بسیار دروغگوي هوسبازي است » : گرفتند و گفتند « صالح » همین موضوع را دلیل بر کذب پیامبرشان
صفحه 87 از 504
چرا که میخواهد بر ما حکومت کند، و همه چیز را در قبضه خود بگیرد، و بر طبق هوسهایش رفتار کند.
سورة القمر( 54 ): آیۀ 26 ..... ص : 35
سَیَعْلَمُونَ غَداً مَنِ الْکَذَّابُ الْأَشِرُ). ) ؟« ولی فردا میفهمند چه کسی دروغگوي هوسباز است » : (آیه 26 )- قرآن در پاسخ آنها میگوید
همان زمان که عذاب الهی فرا رسد و آنها را در هم کوبد و تبدیل به یک مشت خاك و خاکستر شوند، و سپس مجازات بعد از
مرگ نیز دامانشان را بگیرد میفهمند این گونه نسبتها شایسته چه کسی بوده است؟ و قبائی است براي قامت چه شخصی؟!
سورة القمر( 54 ): آیۀ 27 ..... ص : 35
که به عنوان معجزه و سند گویاي صدق دعوت صالح (ع) فرستاده شده بود اشاره کرده، میافزاید: « ناقه » (آیه 27 )- سپس به داستان
إِنَّا مُرْسِلُوا النَّاقَۀِ فِتْنَۀً ) « ما ناقه را براي آزمایش آنها میفرستیم، در انتظار پایان کار آنها باش و صبر کن » به صالح وحی کردیم که
لَهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ وَ اصْطَبِرْ).
یعنی همان شتر مادهاي که به عنوان معجزه صالح فرستاده شد مسلما یک ناقه معمولی نبود، بلکه داراي ویژگیهاي خارق « ناقه »
العادهاي بود، از جمله این که طبق روایت مشهوري این ناقه از دل صخرهاي از کوه برآمد، تا معجزه گویائی در برابر منکران لجوج
باشد.
سورة القمر( 54 ): آیۀ 28 ..... ص : 35
و (به صالح گفتیم) به » : (آیه 28 )- روشن است که قوم ثمود در اینجا در برابر آزمایش بزرگی قرار گرفتند، لذا در این آیه میافزاید
آنها خبر ده که آب (قریه) باید در میان آنها تقسیم شود (یک روز سهم ناقه، و یک روز براي آنها) و هر یک در برگزیده تفسیر
نمونه، ج 5، ص: 36
وَ نَبِّئْهُمْ أَنَّ الْماءَ قِسْمَۀٌ بَیْنَهُمْ کُلُّ شِرْبٍ مُحْتَضَرٌ). ) « نوبت خود باید حاضر شود
گرچه قرآن در این زمینه توضیحی بیش از این نداده، ولی بسیاري از مفسران گفتهاند: ناقه صالح روزي که نوبت او بود تمام آب را
مینوشید.
ولی بعضی دیگر گفتهاند: وضع و هیئت آن طوري بود که وقتی کنار آب میآمد حیوانات دیگر فرار میکردند و نزدیک
نمیشدند، و لذا چارهاي جز این نبود که یک روز آب را در اختیار ناقه قرار دهند، و روز دیگر را در اختیار خودشان.
سورة القمر( 54 ): آیۀ 29 ..... ص : 36
به آنها « صالح » را از پاي درآورند، در حالی که « ناقه » (آیه 29 )- به هر حال این قوم سرکش و خود خواه و لجوج تصمیم گرفتند
اما آنها (بدون اعتنا به این امر) » اخطار کرده بود که اگر آزاري به ناقه برسانند در فاصله کوتاهی عذاب دامانشان را خواهد گرفت
فَنادَوْا صاحِبَهُمْ فَتَعاطی فَعَقَرَ). ) « یکی از یاران خود را صدا زدند، و او به سراغ این کار آمد، (و ناقه را) پی کرد
سورة القمر( 54 ): آیۀ 30 ..... ص : 36
صفحه 88 از 504
پس (بنگرید) عذاب و انذارهاي من » : (آیه 30 )- این آیه به عنوان مقدمهاي براي ذکر عذاب وحشتناك این قوم سرکش میگوید
فَکَیْفَ کانَ عَذابِی وَ نُذُرِ). ) !؟« چگونه بود
سورة القمر( 54 ): آیۀ 31 ..... ص : 36
ما فقط یک صیحه [- صاعقه عظیم] بر آنها فرستادیم، و به دنبال آن همگی به صورت گیاه خشکی » : (آیه 31 )- و سپس میافزاید
إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ صَ یْحَۀً واحِدَةً فَکانُوا کَهَشِیمِ ) !« درآمدند که صاحب چهارپایان (براي حیوانات خود در آغل) جمعآوري میکند
الْمُحْتَظِرِ).
تعبیري که در این آیه در باره عذاب قوم ثمود آمده است بسیار عجیب و پر معنی است، چرا که خداوند براي نابودي این قوم
سرکش هرگز لشکریانی از آسمان و زمین نفرستاد، تنها با یک صیحه آسمانی، یک صاعقه گوشخراش، یک موج عظیم انفجار-
که همه چیز را در مسیر خود در شعاع وسیعی در هم کوبید و خرد کرد- کار آنها را ساخت! درك این معنی براي گذشتگان
مشکل بود، اما براي ما که امروز از تأثیر امواج ناشی از انفجار آگاه هستیم که چگونه همه چیز را در مسیر خود متلاشی و خرد
ص: 37
میکند آسان است، البته صاعقه عذاب الهی با این انفجارهاي بشري قابل مقایسه نیست و از اینجا روشن میشود که این صاعقه
عظیم چه بلائی بر سر این قوم خیره سر آورد؟
سورة القمر( 54 ): آیۀ 32 ..... ص : 37
ما قرآن را براي تذکر و بیداري انسانها » : (آیه 32 )- در این آیه و پایان این سرگذشت دردناك و عبرت انگیز بار دیگر میفرماید
وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ). ) !؟« آسان نمودیم آیا پند گیرندهاي پیدا میشود
تعبیراتش زنده و روشن، داستانهایش گویا، و انذارها و تهدیدهایش تکان دهنده و بیدارگر است.
سورة القمر( 54 ): آیۀ 33 ..... ص : 37
( آیه 33 )- قوم لوط به سرنوشت شومتري مبتلا شدند! در اینجا اشارات کوتاه و تکان دهندهاي به داستان قوم لوط و عذاب
وحشتناك این جمعیت ننگین و گمراه دیده میشود، و این چهارمین قسمت از سرگذشت اقوام پیشین در این سوره است.
کَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ بِالنُّذُرِ). ) « قوم لوط انذارها (ي پی در پی پیامبرشان) را تکذیب کردند » : نخست میگوید
سورة القمر( 54 ): آیۀ 34 ..... ص : 37
ما بر آنها » : (آیه 34 )- سپس در یک جمله کوتاه به گوشهاي از عذاب آنها و نجات خانواده حضرت لوط اشاره کرده، میگوید
و همه را هلاك کردیم (إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ حاصِباً). « تندبادي که ریگها را به حرکت در میآورد فرستادیم
إِلَّا آلَ لُوطٍ نَجَّیْناهُمْ بِسَحَرٍ). ) « جز خاندان لوط را که سحرگاهان از (آن سرزمین بلا) رهائی بخشیدیم »
در آیات دیگر قرآن نیز هنگامی که عذاب قوم لوط را میشمرد علاوه بر زلزلهاي که شهرهاي آنها را زیر و رو کرد سخن از باران
هنگامی که فرمان ما فرا رسید آن شهر و دیار را زیر و رو کردیم و بارانی » : سنگ میگوید، چنانکه در آیه 82 سوره هود میخوانیم
.« از سنگ از گلهاي متحجر و متراکم بر آن نازل نمودیم
صفحه 89 از 504
سورة القمر( 54 ): آیۀ 35 ..... ص : 37
نعمتی بود از ناحیه ما، آري این گونه کسی را که شکر کند » (آیه 35 )- در این آیه براي تأکید میفرماید: نجات خاندان لوط
نِعْمَۀً مِنْ عِنْدِنا کَذلِکَ نَجْزِي مَنْ شَکَرَ). ) « پاداش میدهیم
ص: 38
سورة القمر( 54 ): آیۀ 36 ..... ص : 38
و آنها را از مجازات ما بیم داد، ولی آنها » (آیه 36 )- و در این آیه این حقیقت را بازگو میکند که لوط قبلا اتمام حجت کرده
وَ لَقَدْ أَنْذَرَهُمْ بَطْشَتَنا فَتَمارَوْا بِالنُّذُرِ). ) « اصرار بر مجادله و القاي شک داشتند
سورة القمر( 54 ): آیۀ 37 ..... ص : 38
(آیه 37 )- آنها به القاء شبهات عقیدتی در میان مردم قناعت نکردند بلکه در زشتکاري و وقاحت و بیشرمی کار را به جائی
رسانیدند، که وقتی فرشتگان مأمور عذاب به صورت جوانانی خوش منظر به عنوان میهمان وارد خانه لوط شدند این قوم بیشرم به
وَ لَقَدْ راوَدُوهُ عَنْ ) !« آنها از لوط خواستند میهمانانش را در اختیارشان بگذارد » : سراغ آنها آمدند و چنانکه آیه مورد بحث میگوید
ضَیْفِهِ).
به قدري از این مسأله ناراحت شد که حد نداشت و مصرا از آنها خواهش کرد دست از این رسوائی و آبروریزي بردارند، و « لوط »
حتی طبق آیه 71 سوره حجر به آنها وعده داد دختران خود را به ازدواج آنها (در صورت توبه از این اعمال) درآورد، و این نهایت
مظلومیت این پیامبر بزرگ را در میان این گروه بیشرم و بیایمان و فاقد همه چیز نشان میدهد.
ولی چیزي نگذشت که این گروه مهاجم نخستین مجازات خود را دریافت داشتند، چنانکه خداوند در دنباله همین آیه میفرماید:
فَطَمَسْنا أَعْیُنَهُمْ فَذُوقُوا عَذابِی وَ نُذُرِ). ) « ولی چشمانشان را نابینا و محو کردیم (و گفتیم:) بچشید عذاب و انذارهاي مرا »
آري! اینجا بود که دست قدرت خداوند از آستین عدالت بیرون آمد و به گفته بعضی به جبرئیل فرمان داد که گوشهاي از شهپرش
را بر چشم آنان بکوبد، فورا همگی نابینا شدند، و حتی گفته میشود که جاي چشم آنها بکلی صاف و همانند صورتشان شد!
سورة القمر( 54 ): آیۀ 38 ..... ص : 38
(آیه 38 )- عاقبت عذاب نهائی فرا رسید، و با زلزلهاي ویرانگر که با نخستین شعاع صبحگاهی آن سرزمین را تکان داد شهرهایشان
زیر و رو شد، بدنها قطعه قطعه و متلاشی و زیر آوارها فرو رفت، باران شدیدي از سنگ بر آنها فرو ریخت، و آثار ویرانههاي آنها
را نیز محو کرد! چنانکه آیه مورد بحث به صورت ص: 39
وَ) « سر انجام صبحگاهان و در اول روز عذابی پایدار و ثابت به سراغشان آمد » : سر بسته و فشرده به این معنی اشاره کرده، میگوید
لَقَدْ صَبَّحَهُمْ بُکْرَةً عَذابٌ مُسْتَقِرٌّ).
آري! در لحظاتی کوتاه همه چیز پایان گرفت و اثري از آنها باقی نماند.
سورة القمر( 54 ): آیۀ 39 ..... ص : 39
صفحه 90 از 504
فَذُوقُوا عَذابِی وَ نُذُرِ). تا ) « پس بچشید عذاب و انذارهاي مرا » : (آیه 39 )- سپس در این آیه میافزاید، بار دیگر به آنها گفته شد
دیگر در انذارهاي پیامبران شک و تردید نکنید.
سورة القمر( 54 ): آیۀ 40 ..... ص : 39
ما قرآن را براي » : (آیه 40 )- و بالاخره در این آیه براي چهارمین بار در این سوره این جمله پر معنی و بیدارگر را تکرار میکند
وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ). ) « یادآوري آسان ساختیم، آیا کسی هست که (پند گیرد و) متذکر شود
قوم لوط پند نگرفتند، نه از انذارها، و نه از عذاب مقدماتی و هشدار دهنده، آیا دیگران که آلوده همان گناهانند از شنیدن این
آیات قرآن به خود میآیند و پشیمان میشوند و توبه میکنند؟!
سورة القمر( 54 ): آیۀ 41 ..... ص : 39
(آیه 41 )- آیا شما از اقوام گذشته برترید؟! پنجمین و آخرین قومی که در این سلسله آیات به آنان اشاره میشود قوم فرعون است،
ولی از آنجا که سرگذشت این قوم بطور مشروح در سورههاي مختلف قرآن آمده در اینجا تنها اشاره کوتاه و فشردهاي به داستان
عبرت انگیز آنها شده است.
وَ لَقَدْ جاءَ آلَ فِرْعَوْنَ النُّذُرُ). ) « و (همچنین) انذارها و هشدارها (یکی پس از دیگري) به سراغ آل فرعون آمد » : میفرماید
تنها خاندان و بستگان او نیست، بلکه پیروان او را بطور عموم شامل میشود. « آل فرعون » منظور از
سورة القمر( 54 ): آیۀ 42 ..... ص : 39
در برابر دو پیامبر بزرگ الهی (موسی و هارون) و انذارهاي آنها پرده برداشته، میگوید: « آل فرعون » (آیه 42 )- این آیه از واکنش
کَذَّبُوا بِآیاتِنا کُلِّها). ) « آنها تمام آیات ما را تکذیب کردند »
آري! این مغروران خود خواه، و این جباران خود کامه و بیدادگر، همه آیات الهی را بدون استثنا انکار کردند، همه را دروغ یا سحر
یا حوادث اتفاقی شمردند! ص: 40
انسان اگر حقیقتجو باشد دیدن یکی از این معجزات با اخطار قبلی و سپس برطرف شدن بلا به وسیله دعاي پیامبر خدا براي او
کافی است، ولی هنگامی که انسان بر سر دنده لجاجت قرار میگیرد اگر تمام آسمان و زمین آیت خدا شود مؤثر نیست تنها عذاب
الهی باید فرا رسد و مغزهائی را که پر از باد غرور است درهم بکوبد.
و ما آنها را گرفتیم و مجازات کردیم، گرفتن شخصی (که هرگز مغلوب نمیشود) قدرتمند و » : چنانکه در پایان آیه میخوانیم
فَأَخَذْناهُمْ أَخْذَ عَزِیزٍ مُقْتَدِرٍ). ) « توانا
تعبیري که در ذیل این داستان آمده، در سرگذشتهاي دیگر نظیر ندارد این به خاطر آن است که فرعونیان بیش از همه به قدرت و
عزت خود میبالیدند، و همه جا سخن از نیروي حکومت آنها بود، اما خداوند میگوید: ما آنها را گرفتیم، گرفتن عزیز مقتدر تا
معلوم شود، این قدرت و عزت پوشالی در مقابل عزت و قدرت خدا هیچ و پوچ است، و عجب این که همان رود عظیم نیل که سر
چشمه تمام ثروت و قدرت و آبادي و تمدن آنها بود مأمور نابودي آنها شد، و عجیبتر این که قبل از آن موجودات کوچکی
همچون ملخ، قورباغه، قمل (یک نوع حشره) بر آنها مسلط گشت و آنان را به ستوه آورد و بیچاره کرد.
صفحه 91 از 504
سورة القمر( 54 ): آیۀ 43 ..... ص : 40
(آیه 43 )- بعد از بیان داستان اقوام پیشین و عذاب و کیفر امتهاي سرکش و مجرم، در این آیه مشرکان مکّه را مخاطب ساخته
أَ کُفَّارُکُمْ خَیْرٌ مِنْ أُولئِکُمْ أَمْ لَکُمْ ) « آیا کفار شما بهتر از آنانند یا براي شما امان نامهاي در کتب آسمانی نازل شده است » : میگوید
بَراءَةٌ فِی الزُّبُرِ).
میان شما و قوم فرعون و قوم نوح و لوط و ثمود چه تفاوتی است؟ اگر آنها به خاطر کفر و طغیان و ظلم و گناه گرفتار طوفانها و
زلزلهها و صاعقهها شدند چه دلیلی دارد که شما به چنین سرنوشتی مبتلا نشوید؟!
سورة القمر( 54 ): آیۀ 44 ..... ص : 40
و از مخالفانمان انتقام میگیریم (أَمْ یَقُولُونَ نَحْنُ جَمِیعٌ مُنْتَصِرٌ). « یا میگویند: ما جماعتی متحد و نیرومند و پیروز هستیم » -( (آیه 44
ص: 41
سورة القمر( 54 ): آیۀ 45 ..... ص : 41
به زودي جمعشان شکست میخورد و پا » : (آیه 45 )- سپس به عنوان یک پیشگوئی قاطع براي ردّ سخنان آنها، میافزاید آنها بدانند
سَیُهْزَمُ الْجَمْعُ وَ یُوَلُّونَ الدُّبُرَ). ) « به فرار میگذارند
این پیشگوئی در میدان بدر و سایر جنگهاي اسلامی جامه عمل به خود پوشید، و سر انجام جمعیت قدرتمند کفار متلاشی شدند و
فرار کردند.
سورة القمر( 54 ): آیۀ 46 ..... ص : 41
بلکه رستاخیز موعد آنهاست و مجازات قیامت » (آیه 46 )- در این آیه میافزاید: تنها شکست و ناکامی در دنیا بهره آنها نیست
بَلِ السَّاعَۀُ مَوْعِدُهُمْ وَ السَّاعَۀُ أَدْهی وَ أَمَرُّ). ) « هولناكتر و تلختر است
و به این ترتیب آنها باید هم در انتظار شکست تلخی در این دنیا باشند، و هم شکست تلختر و وحشتانگیزتر در آخرت.
سورة القمر( 54 ): آیۀ 47 ..... ص : 41
(آیه 47 )- این آیه همچنان ادامه بحث آیات قبل پیرامون کیفیت حال مشرکان و مجرمان در قیامت است، آیه قبل این حقیقت را
بیان کرد که روز قیامت میعاد آنهاست و آن روز مصیبتبار و تلخی است.
إِنَّ الْمُجْرِمِینَ فِی ضَلالٍ وَ سُعُرٍ). ) « مجرمان در گمراهی و شعلههاي آتشند » : این آیه به بیان علت این امر پرداخته، میگوید
سورة القمر( 54 ): آیۀ 48 ..... ص : 41
دوزخی « در آن روز که در آتش دوزخ به صورتشان کشیده میشود (و به آنها گفته میشود:) بچشید آتش دوزخ را » -( (آیه 48
که پیوسته آن را انکار میکردید و دروغ و افسانه میپنداشتید (یَوْمَ یُسْحَبُونَ فِی النَّارِ عَلی وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ).
درّهاي است به نام سقر که جایگاه متکبران است، و هر گاه نفس بکشد » در روایتی از امام صادق علیه السّلام نقل شده: در جهنّم
صفحه 92 از 504
!« دوزخ را میسوزاند
سورة القمر( 54 ): آیۀ 49 ..... ص : 41
ما هر چیز را به » : (آیه 49 )- و از آنجا که ممکن است خیال شود که این عذابها با آن معاصی هماهنگ نیست، در این آیه میافزاید
إِنَّا کُلَّ شَیْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ). ) « اندازه آفریدیم
آري! هم عذابهاي دردناك آنها در این دنیا روي حساب است، و هم ص: 42
مجازاتهاي شدید آنها در آخرت، نه تنها مجازاتها که هر چیزي را خدا آفریده روي حساب و نظام حسابشدهاي است.
سورة القمر( 54 ): آیۀ 50 ..... ص : 42
فرمان ما » (آیه 50 )- سپس میفرماید: نه تنها اعمال ما از روي حکمت است، بلکه توأم با نهایت قدرت و قاطعیت نیز میباشد، زیرا
وَ ما أَمْرُنا إِلَّا واحِدَةٌ کَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ). ) !« یک امر بیش نیست (و چنان با سرعت انجام میگیرد) همچون یک چشم بر هم زدن
بنابر این آن روز که فرمان برپا شدن قیامت را صادر میکنیم با یک چشم بر هم زدن همه چیز در مسیر رستاخیز قرار میگیرد، و
حیات نوین در کالبدها دمیده میشود.
همچنین آن روز که اراده کنیم مجرمان را به وسیله صاعقهها و صیحههاي آسمانی یا زمین لرزهها و طوفانها و تندبادها مجازات
کنیم یک فرمان بیشتر لازم نیست.
توجه به این نکته لازم است که فرمان او همه جا یک کلمه است که از یک چشم بر هم زدن نیز سریعتر میباشد ولی محتواي فرمان
متفاوت است که با توجه به سنّت تدریجی بودن عالم ماده و خاصیت و طبیعت حرکت، زمان به خود میپذیرد.
سورة القمر( 54 ): آیۀ 51 ..... ص : 42
(آیه 51 )- این آیه بار دیگر مجرمان و کفار را مخاطب ساخته و توجه آنها را به سرنوشت اقوام پیشین معطوف میدارد، میگوید:
وَ لَقَدْ أَهْلَکْنا أَشْیاعَکُمْ ) « ما کسانی را که در گذشته شبیه شما بودند هلاك کردیم، آیا کسی هست که (متذکر شود و) پند گیرد »
فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ).
این آیه بار دیگر این حقیقت را تأکید میکند که وقتی اعمال و رفتار و اعتقادات شما با آنها یکی است، دلیلی ندارد که شما
سرنوشتی جز سرنوشت آنها داشته باشید، بیدار شوید و پند گیرید.
سورة القمر( 54 ): آیۀ 52 ..... ص : 42
هر کاري را انجام دادند در » (آیه 52 )- سپس به این اصل اساسی اشاره میکند که با مرگ اقوام پیشین اعمال آنها نابود نشد، بلکه
وَ کُلُّ شَیْءٍ فَعَلُوهُ فِی الزُّبُرِ). ص: 43 ) « نامههاي اعمالشان ثبت است
همین گونه اعمال شما نیز ثبت و ضبط میشود، و براي یوم الحساب محفوظ است.
سورة القمر( 54 ): آیۀ 53 ..... ص : 43
صفحه 93 از 504
وَ کُلُّ صَغِیرٍ وَ کَبِیرٍ مُسْتَطَرٌ). ) « و هر کار کوچک و بزرگی نوشته شده است » : (آیه 53 )- سپس براي تأکید بیشتر میافزاید
بنابر این حساب اعمال در آن روز یک حساب جامع و کامل است، چنانکه وقتی نامه اعمال مجرمان به دست آنها داده میشود
کهف/ ) !« فریاد بر میآورند: که اي واي بر ما! این چه کتابی است که هیچ عمل کوچک و بزرگی نیست مگر آن را شماره کرده »
(49
سورة القمر( 54 ): آیۀ 54 ..... ص : 43
(آیه 54 )- و از آنجا که سنت قرآن مجید بر این است که صالحان و طالحان و نیکان و بدان را در مقایسه با یکدیگر معرفی
میکند، چرا که در مقایسه تفاوتها چشمگیرتر و آشکارتر است در اینجا نیز بعد از ذکر سرنوشت کافران مجرم اشاره کوتاهی به
سرنوشت مسرت بخش و روح پرور پرهیزکاران کرده، میفرماید:
إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ). ) « پرهیزکاران در باغها و نهرهاي بهشتی (و فضاي گسترده و فیض وسیع خداوند) جاي دارند »
سورة القمر( 54 ): آیۀ 55 ..... ص : 43
در جایگاه صدق نزد » : است توضیح بیشتري براي جایگاه متقین داده، چنین میگوید « قمر » (آیه 55 )- این آیه که آخرین آیه سوره
قرار دارند (فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ). « خداوند مالک مقتدر
چه توصیف جالبی در این آیه از جایگاه پرهیزکاران شده است! دو ویژگی دارد که همه امتیازات در آن جمع است.
نخست این که آنجا جایگاه صدق است و هیچ گونه باطل و بیهودگی در آن راه ندارد، سراسر حق است و تمام وعدههاي خداوند
در باره بهشت در آنجا عینیت پیدا میکند، و صدق آنها آشکار میشود.
نزد) استفاده میشود که اشاره به نهایت قرب و نزدیکی ) « عند » دیگر این که: در جوار و قرب خداست، همان چیزي که از کلمه
معنوي است نه جسمانی، آن هم نسبت به خداوندي که هم مالک است و هم قادر، هرگونه نعمت و موهبتی در برگزیده تفسیر
نمونه، ج 5، ص: 44
قبضه قدرت و در فرمان حکومت و مالکیت اوست، و به همین دلیل در پذیرائی این میهمانان گرامی فروگذار نخواهد کرد، و تنها
خودش میداند چه مواهبی براي آنها آماده ساخته است.
در این دو آیه که سخن از مواهب و پاداشهاي بهشتیان است نخست از مواهب مادي آنها که باغهاي وسیع و نهرهاي جاري است
سخن میگوید، سپس از پاداش بزرگ معنوي آنها که حضور در پیشگاه قرب ملیک مقتدر است، تا انسان را مرحله به مرحله آماده
کند، و روح او را به پرواز درآورد.
آغاز و پایان سوره قمر: قابل توجه این که سوره قمر با وحشت و اضطراب و هشدار به نزدیک شدن قیامت آغاز شده، و با آرامش
مطلقی که براي مؤمنان راستین در جایگاه صدق در نزد ملیک مقتدر بیان فرموده پایان میگیرد، و چنین است راه و رسم تربیت که
از اضطراب و وحشت شروع میشود، و به آرامش کامل منتهی میگردد، افکار پریشان را جمع میکند، هوسهاي سرکش را رام
مینماید، خوف و اضطراب درونی از عوامل فنا و نابودي و ضلال را برطرف میسازد و در جوار ابدیت پروردگار و در پیشگاه
رحمت و قرب او غرق آرامش و سکینه و اطمینان میکند.
و به راستی توجه به این که خداوند مالک بیمنازع و حاکم بیمانع در سرتاسر عالم هستی است، و توجه به این که او مقتدر است و
قدرتش در همه چیز نافذ است به انسان آرامش بینظیري میبخشد.
صفحه 94 از 504
« پایان سوره قمر »
ص: 45
سوره الرّحمن [ 55 ] ..... ص : 45
اشاره
نازل شده و داراي 78 آیه است « مکّه » این سوره در
محتواي سوره: ..... ص : 45
این سوره بطور کلی بیانگر نعمتهاي مختلف معنوي و مادي خداوند است که بر بندگان خود ارزانی داشته، و آنها را غرق در آن
که « الرّحمن » گذارد، و به همین دلیل با نام مبارك « سوره نعمت » یا « سوره رحمت » ساخته است بطوري که میتوان نام این سوره را
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّکُما » رحمت واسعه الهی را بازگو میکند آغاز شده، و با جلال و اکرام خداوند پایان گرفته است، و 31 بار جمله
که به وسیله آن از بندگانش اقرار بر نعمتهاي خود میگیرد در آن ذکر شده. « تُکَذِّبانِ
میتوان محتواي این سوره را به چند بخش تقسیم کرد:
بخش اول که مقدمه و آغاز سوره است از نعمتهاي بزرگ خلقت، تعلیم و تربیت، حساب و میزان، وسائل رفاهی انسان، و غذاهاي
روحی و جسمی او سخن میگوید.
بخش دوم توضیحی است بر مسأله چگونگی آفرینش انس و جنّ.
بخش سوم بیانگر نشانهها و آیات خداوند در زمین و آسمان است.
در بخش چهارم از نعمتهاي دنیوي فراتر رفته، سخن از نعمتهاي جهان دیگر است که نعمتهاي بهشتی اعم از باغها، چشمهها، میوهها،
همسران زیبا و با وفا، و انواع لباسها، توضیح داده شده است.
و بالاخره در بخش پنجم این سوره اشاره کوتاهی به سرنوشت مجرمان ص: 46
و قسمتی از مجازاتهاي دردناك آنها آمده است.
آن هم در مقطعهاي کوتاه جاذبه خیره کنندهاي به سوره داده، لذا جاي تعجب نیست که در « فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَ ذِّبانِ » تکرار آیه
حدیثی از پیغمبر گرامی صلّی اللّه علیه و آله نقل شده است که فرمود: لکلّ شیء عروس و عروس القرآن سورة الرّحمن جلّ ذکره
.« براي هر چیز عروسی است، و عروس قرآن سوره الرّحمن است
فضیلت تلاوت سوره: ..... ص : 46
از آنجا که این سوره حس شکرگزاري را در انسانها به عالیترین وجهی برمیانگیزد، فضیلتهاي فراوانی براي تلاوت آن در روایات
آمده است، البته تلاوتی که در اعماق روح انسان نفوذ کند و مبدأ حرکت گردد نه مجرد لقلقه زبان.
هر کس سوره الرّحمن را بخواند خداوند به ناتوانی او (در اداي شکر نعمتها) رحم » : از جمله در حدیثی از رسول خدا میخوانیم
.« میکند، و حق شکر نعمتهایی را که با او ارزانی داشته خودش ادا میکند
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّکُما » هر کس سوره الرّحمن را بخواند و هنگامی که به آیه » : و در حدیث دیگري از امام صادق علیه السّلام آمده است
صفحه 95 از 504
اگر این تلاوت در « لا بشیء من آلائک ربّ اکذّب خداوندا! هیچ یک از نعمتهاي تو را انکار نمیکنم » : میرسد بگوید « تُکَ ذِّبانِ
!« شب باشد و در همان شب بمیرد شهید خواهد بود، و اگر در روز باشد و در همان روز بمیرد نیز شهید خواهد بود
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 1 ..... ص : 46
که « رحمن » (آیه 1)- سر آغاز نعمتهاي الهی: از آنجا که این سوره بیانگر انواع نعمتها و مواهب بزرگ الهی است با نام مقدس
او نبود این چنین خوان نعمت را براي دوست و دشمن « رحمانیت » رمزي از رحمت واسعه اوست آغاز میشود، چرا که اگر صفت
نمیگستراند.
الرَّحْمنُ). ) « خداوند رحمان » : لذا میفرماید
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 2 ..... ص : 46
عَلَّمَ الْقُرْآنَ). ص: 47 ) « قرآن را تعلیم فرمود » -( (آیه 2
بیان میکند. « تعلیم قرآن » و به این ترتیب نخستین و مهمترین نعمت را همان
ذکر کرده، در حالی که از نظر ترتیب طبیعی « تعلیم بیان » و « خلقت انسان » را حتی قبل از مسأله « تعلیم قرآن » و جالب این که نعمت
باید نخست اشاره به مسأله آفرینش انسان، و بعد نعمت تعلیم بیان، و سپس نعمت تعلیم قرآن شود، اما عظمت قرآن ایجاب کرده که
بر خلاف این ترتیب طبیعی نخست از آن سخن گوید.
را بیان کرد و آنها را دعوت به « رحمن » این آیه در ضمن پاسخی است به مشرکان عرب که وقتی پیامبر صلّی اللّه علیه و آله نام
.( فرقان/ 60 ) ؟« وَ مَا الرَّحْمنُ رحمن چیست » : سجده براي خداوند رحمن نمود آنها به عنوان بهانه جوئی گفتند
قرآن میگوید خداوند رحمن کسی است که قرآن را تعلیم فرموده، انسان را آفریده، و تعلیم بیان به او کرده است.
گستردهترین مفهوم را در میان نامهاي پروردگار دارد، زیرا میدانیم خداوند داراي دو « اللّه » بعد از نام « رحمن » به هر حال نام
« رحیم » اوست که همگان را شامل میشود، و نام « رحمت عام » اشاره به « رحمن » نام « رحمت خاص » و « رحمت عام » : رحمت است
بر غیر خدا هرگز اطلاق « رحمن » اوست که مخصوص اهل ایمان و طاعت است، و شاید به همین دلیل نام « رحمت خاص » اشاره به
به دیگران نیز گفته میشود، چرا که هیچ کس داراي رحمت « رحیم » همراه باشد- ولی وصف « عبد » نمیشود- مگر این که با کلمه
عام جز او نیست، اما رحمت خاص هر چند به صورت ضعیف در میان انسانها و موجودات دیگر نیز وجود دارد.
در این که خداوند قرآن را به چه کسی تعلیم کرده؟ از آنجا که این سوره بیانگر رحمتهاي الهی به جن و انس است و لذا 31 بار
مناسب است که « کدامیک از نعمتهاي پروردگارتان را انکار میکنید » بعد از ذکر بخشهایی از این نعمتها از آنها سؤال میکند
بگوئیم خدا این قرآن را به وسیله پیامبر بزرگش محمد صلّی اللّه علیه و آله به جن و انس تعلیم فرمود.
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 3 ..... ص : 47
خَلَقَ الْإِنْسانَ). ) « انسان را آفرید » : (آیه 3)- بعد از ذکر نعمت بیمثال قرآن به مهمترین نعمت در سلسله بعد پرداخته، میفرماید
ص: 48
که بعد از آن میآید نیز شاهدي بر « بیان » و گستردگی نعمت « آدم » در اینجا نوع انسان است نه حضرت « انسان » مسلما منظور از
صفحه 96 از 504
عمومیت معنی انسان است.
ذکر نام انسان بعد از قرآن نیز قابل دقت است، چرا که قرآن مجموعه اسرار هستی به صورت تدوین است، و انسان خلاصه این
اسرار به صورت تکوین است، و هر کدام نسخهاي از این عالم بزرگ و پهناور!
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 4 ..... ص : 48
عَلَّمَهُ ) « به او بیان را آموخت » : (آیه 4)- این آیه به یکی از مهمترین نعمتها بعد از نعمت آفرینش انسان، اشاره کرده، میافزاید
الْبَیانَ).
از نظر مفهوم لغت معنی گستردهاي دارد، و به هر چیزي گفته میشود که مبین و آشکار کننده چیزي باشد، بنابر این نه فقط « بیان »
نطق و سخن را شامل میشود که حتی کتابت و خط و انواع استدلالات عقلی و منطقی که مبین مسائل مختلف و پیچیده است همه
است. « سخن گفتن » در مفهوم بیان جمع است، هر چند شاخص این مجموعه همان
را در تکامل و پیشرفت زندگی انسانها، و پیدایش و ترقی تمدنها در نظر بگیریم یقین خواهیم کرد که اگر این « بیان » اگر نقش
نعمت بزرگ نبود انسان هرگز نمیتوانست تجربیات و علوم خود را به سادگی از نسلی به نسل دیگر منتقل سازد، و باعث پیشرفت
علم و دانش و تمدن و دین و اخلاق گردد، و اگر یک روز این نعمت بزرگ از انسانها گرفته شود جامعه انسانی بسرعت راه قهقرا
را پیش خواهد گرفت، و هر گاه بیان را به معنی وسیع آن که شامل خط و کتابت و حتی انواع هنرها میشود تفسیر کنیم نقش فوق
العاده مهم آن در زندگی انسانها روشنتر میگردد.
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 5 ..... ص : 48
خورشید و ماه با حساب منظمی » : ( آیه 5)- سپس به سراغ چهارمین نعمت بزرگ از مواهب خداوند رحمن رفته، میگوید
الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ بِحُسْبانٍ). ) « میگردند
اصل وجود خورشید از بزرگترین نعمتها براي انسان است، چرا که بدون نور و حرارت حاصل از آن زندگی در منظومه شمسی غیر
ممکن است، نمو و رشد ص: 49
گیاهان و تمام مواد غذائی، بارش بارانها، وزش بادها، همه به برکت این موهبت الهی است.
ماه نیز به سهم خودش نقش مهمی را در حیات انسان ایفا میکند، علاوه بر این که چراغ شبهاي تاریک اوست، جاذبه آن که سر
چشمه جزر و مد در اقیانوسهاست عاملی است براي بقاء حیات در دریاها و مشروب ساختن بسیاري از سواحل که رودخانهها در
مجاورت آن به دریا میریزند.
و افزون بر همه اینها نظام ثابت حرکت ماه به دور زمین و حرکت زمین به دور خورشید که سبب پیدایش منظم شب و روز سال و
ماه و فصول مختلف است، سبب نظم زندگی انسانها و برنامه ریزي براي امور تجاري و صنعتی و کشاورزي است که اگر این سیر
منظم نبود زندگی بشر هرگز نظام نمییافت.
نه تنها حرکت این کرات آسمانی نظام بسیار دقیقی دارد، بلکه مقدار جرم و جاذبه آنها و فاصلهاي که از زمین، و از یکدیگر دارند
است، و بطور قطع هر کدام از این امور به هم بخورد اختلالات عظیمی در منظومه شمسی و به دنبال « حسبان » همه روي حساب و
آن در نظام زندگی بشر رخ میدهد.
این نکته نیز قابل توجه است که خورشید هر چند در وسط منظومه شمسی ظاهرا بدون حرکت ثابت مانده است، ولی نباید فراموش
صفحه 97 از 504
کرد که آن هم به اتفاق تمام سیارات و اقمارش در دل کهکشانی که به آن تعلق دارد به سوي نقطه معینی (ستاره معروف وگا) در
حرکت است و این حرکت نیز نظم و سرعت معینی دارد.
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 6 ..... ص : 49
وَ) « و گیاه و درخت براي او سجده میکنند » : (آیه 6)- در پنجمین موهبت بزرگ از آسمان به زمین نظر میافکند، و میفرماید
النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ یَسْجُدانِ).
درخت) منظور معنی دوم یعنی ) « شجر » گاه به معنی ستاره میآید، و گاه به معنی گیاهان بدون ساقه و در اینجا به قرینه « نجم »
گیاهان بدون ساقه است.
میدانیم تمام مواد غذائی انسانها در اصل از گیاهان گرفته میشود، با این تفاوت که قسمتی را انسان مستقیما مصرف میکند، و
، قسمت دیگري صرف تغذیه حیواناتی میشود که جزء مواد غذائی انسانهاست، این معنی حتی در مورد برگزیده تفسیر نمونه، ج 5
ص: 50
حیوانات دریائی نیز صادق است، زیرا آنها نیز از گیاهان بسیار کوچکی تغذیه میکنند که میلیونها میلیون از آن در هر گوشه و کنار
دریا در پرتو نور آفتاب میروید و در لابلاي امواج در حرکت است.
انواع گیاهان ساقهدار مانند غلات و « شجر » انواع گیاهان کوچک و خزنده مانند بوته کدو، خیار و امثال آنها و « نجم » به این ترتیب
درختان میوه و غیر آن را شامل میشود.
این دو سجده میکنند) اشاره به تسلیم بیقید و شرط آنها در برابر قوانین آفرینش، و در مسیر منافع انسانهاست. ) « یسجدان » و تعبیر
در ضمن اشاره به اسرار توحیدي آنها نیز هست، چرا که در هر برگ و هر دانه گیاهی آیات عجیبی از عظمت و علم پروردگار
وجود دارد.
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 7 ..... ص : 50
(آیه 7)- آسمان را برافراشت و براي هر چیز میزانی قرار داد! این آیه به ششمین نعمت که نعمت آفرینش آسمان است اشاره کرده،
وَ السَّماءَ رَفَعَها). ) « و (خداوند) آسمان را برافراشت » : میفرماید
هر کدام باشد موهبتی است بزرگ و « جو زمین » و یا « کواکب آسمانی » باشد یا « جهت بالا » در این آیه خواه به معنی « آسمان »
نعمتی است بینظیر، چرا که بدون آن زندگی کردن براي انسان محال است و یا ناقص.
آري! نور و روشنائی که مایه گرما و هدایت و حیات و حرکت است از سوي آسمان میآید، باران از طریق آسمان میبارد، و نزول
وحی نیز از آسمان است.
وَ وَضَعَ الْمِیزانَ). ) « و (خداوند) میزان و قانون (در آن) گذاشت » : سپس به سراغ نعمت هفتم رفته، میفرماید
به معنی هر گونه وسیله سنجش است، سنجش حق از باطل، سنجش عدالت از ظلم و ستم، و سنجش ارزشها و سنجش « میزان »
حقوق انسانها در مراحل و مسیرهاي مختلف اجتماعی.
هر قانون تکوینی و دستور تشریعی را شامل میشود، چرا که همه وسیله سنجشند. « میزان »
ص: 51
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 8 ..... ص : 51
صفحه 98 از 504
تا در » : (آیه 8)- در این آیه نتیجهگیري جالبی از این موضوع کرده، میافزاید هدف از قرار دادن میزان در عالم هستی این است
و از مسیر عدالت منحرف نشوید (أَلَّا تَطْغَوْا فِی الْمِیزانِ). « میزان طغیان نکنید
چه تعبیر جالبی که از کل عالم هستی به انسان منتقل میشود، و قوانین حاکم بر آن عالم کبیر را با قوانین حاکم بر زندگی انسان و
عالم صغیر هماهنگ میشمرد، و این است حقیقت توحید که اصول حاکم همه جا یکی است.
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 9 ..... ص : 51
وَ) « و وزن را بر اساس عدالت برپا دارید و میزان را کم نکنید » : (آیه 9)- بار دیگر روي مسأله عدالت و وزن تکیه کرده، میگوید
أَقِیمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَ لا تُخْسِرُوا الْمِیزانَ).
این آیه روي مسأله وزن به معنی خاص آن تکیه کرده، و دستور میدهد که در سنجش و وزن اشیا به هنگام معامله چیزي کم و
کسر نگذارند.
را یک « ترازو » اهمیت میزان به هر معنی در زندگی و حیات انسان چنان است که هر گاه همین مصداق محدود و کوچکش یعنی
روز از زندگی حذف کنیم براي مبادله اشیاء گرفتار چه دردسرها و هرج و مرجها، دعوا و نزاعها خواهیم شد.
علیه السّلام تفسیر شده به خاطر آن است که « امام » به وجود « میزان » از آنچه گفتیم روشن میشود این که در بعضی از روایات
وجود مبارك امام معصوم وسیلهاي است براي سنجش حق از باطل و معیاري است براي تشخیص حقایق، و عامل مؤثري است براي
هدایت.
نیز ناظر به همین معنی است. « قرآن مجید » همچنین تفسیر میزان به
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 10 ..... ص : 51
وَ الْأَرْضَ وَضَعَها ) « زمین را براي خلایق آفرید » : (آیه 10 )- سپس از آسمان به زمین میآید و با اشاره به هشتمین نعمت، میفرماید
لِلْأَنامِ).
در اینجا همان انس و جن است. « انام » قرائن موجود و خطابهاي سوره که متوجه انس و جن است نشان میدهد که منظور از
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 11 ..... ص : 51
در آن » : (آیه 11 )- در این آیه به سراغ نهمین و دهمین نعمت که بخشی از مواد غذائی انسان را تشکیل میدهد رفته، میگوید
(زمین) میوهها و نخلهاي ص: 52
فِیها فاکِهَۀٌ وَ النَّخْلُ ذاتُ الْأَکْمامِ). ) « پرشکوفه است
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 12 ..... ص : 52
و دانههائی که همراه با ساقه و برگی است » : (آیه 12 )- و سر انجام از یازدهمین و دوازدهمین مواهبش بدین گونه سخن میگوید
وَ الْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَ الرَّیْحانُ). ) « که بصورت کاه در میآید و (همچنین) گیاهان خوشبو
دانههاي غذائی خوراك انسان، و برگهاي تر و خشکش خوراك حیواناتی است که در خدمت انسان، و از شیر و گوشت و پوست
صفحه 99 از 504
و پشم آنها بهره میگیرد، و به این ترتیب چیزي از آن بیفایده و دور ریختنی نیست.
و از سوي دیگر گیاهان خوشبو و گلها را نیز در زمین آفریده که مشام جسم و جان را معطر میکند، و روح را آرامش و نشاط
میبخشد، و به این وسیله نعمتهایش را بر انسان تمام کرده است.
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 13 ..... ص : 52
پس کدامین نعمتهاي » : (آیه 13 )- پس از ذکر نعمتهاي گوناگون مادي و معنوي در این آیه جن و انس را مخاطب ساخته، میگوید
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ). ) !؟« پروردگارتان را تکذیب میکنید
نعمتهائی که هر یک نشانه روشنی از قدرت و لطف و مهر پروردگار است، چگونه ممکن است اینها را تکذیب کرد؟! این استفهام،
استفهام تقریري است که در مقام اقرار گرفتن میآورند، و لذا در روایتی که در آغاز سوره خواندیم به ما دستور داده شده است که
.« لا بشیء من آلائک ربّ اکذّب پروردگارا! ما هیچ یک از نعمتهاي تو را تکذیب نمیکنیم » : بعد از ذکر این جمله عرضه داریم
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 14 ..... ص : 52
(آیه 14 )- آفرینش انسان از خاکی همچون سفال! خداوند بعد از ذکر نعمتهاي گذشته از جمله آفرینش انسان به صورت سر بسته،
در اینجا نخست به شرحی پیرامون آفرینش انس و جن میپردازد شرحی که هم نشانه قدرت عظیم اوست و هم درسهاي عبرتی
براي همگان در بر دارد.
خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ صَ لْصالٍ کَالْفَخَّارِ). ص: ) « انسان را از گل خشکیدهاي همچون سفال آفرید » : میفرماید
53
از آیات مختلف قرآن و تعبیرات گوناگونی که در باره مبدأ آفرینش انسان آمده به خوبی استفاده میشود که انسان در آغاز خاك
( لجن) درآمد (حجر/ 28 ) « گل بدبو » بوده (حج/ 5) سپس با آب آمیخته شده، و به صورت گل درآمده (انعام/ 2) و بعد به صورت
به خود گرفت- « صلصال کالفخّار » درآمد، و حالت « خشکیده » پیدا کرد (صافات/ 11 ) و بعدا به صورت « چسبندگی » سپس حالت
آیه مورد بحث.
این مراحل از نظر بعد زمانی چه اندازه طول کشید؟ و انسان در هر مرحلهاي چقدر توقف کرد؟ و این حالتهاي انتقالی تحت چه
عواملی به وجود آمد؟ اینها مسائلی است که از علم و دانش ما مخفی است، و تنها خدا میداند و بس.
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 15 ..... ص : 53
وَ خَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مارِجٍ ) « و جنّ را از شعلههاي مختلط و متحرك آتش آفرید » : پرداخته، میگوید « جنّ » (آیه 15 )- سپس به آفرینش
مِنْ نارٍ).
از این آتشهاي رنگارنگ چگونه بوده است؟ همان گونه که خصوصیات « جن » باز در اینجا دقیقا براي ما روشن نیست که آفرینش
دیگر آن نیز از طریق وحی صادق یعنی قرآن مجید و وحی آسمانی براي ما ثابت شده است، محدود بودن معلومات ما در برابر
مجهولات هرگز به ما اجازه نمیدهد که این حقایق را انکار کنیم یا نادیده بگیریم، بعد از آن که از طریق وحی اثبات گردد، هر
.«1» چند علم به آن راهی نیابد
صفحه 100 از 504
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 16 ..... ص : 53
پس کدامین نعمتهاي پروردگارتان را » : (آیه 16 )- باز به دنبال نعمتهائی که در آغاز آفرینش انسان بوده این جمله را تکرار میکند
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ). ) « انکار میکنید
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 17 ..... ص : 53
« او پروردگار دو مشرق و پروردگار دو مغرب است » : (آیه 17 )- در این آیه به بیان یکی دیگر از نعمتهاي الهی پرداخته، میگوید
(رَبُّ الْمَشْرِقَیْنِ وَ رَبُّ الْمَغْرِبَیْنِ).
درست است که خورشید در هر روزي از ایام سال از نقطهاي طلوع و در
__________________________________________________
و خصوصیات این مخلوق در تفسیر سوره جن خواهد آمد. « جن » 1) به خواست خدا شرح بیشتر در باره آفرینش )
ص: 54
آفتاب، و « میل شمالی » نقطهاي غروب میکند، و به این ترتیب به تعداد روزهاي سال مشرق و مغرب دارد، ولی با توجه به حد اکثر
آن، در حقیقت دو مشرق و دو مغرب دارد، و بقیه در میان این دو میباشد. « میل جنوبی »
این نظام که مبدأ پیدایش فصول چهارگانه سال با برکات فراوانی است در حقیقت تأکید و تکمیلی است براي آنچه در آیات قبل
آمده، آنجا که سخن از حساب سیر خورشید و ماه در میان است، و همچنین سخن از وجود میزان در آفرینش آسمانها، و در
مجموع هم بیانگر نظام دقیق آفرینش و حرکت زمین و ماه و خورشید میباشد، و هم اشارهاي است به نعمتها و برکاتی که از این
رهگذر عاید انسان میشود.
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 18 ..... ص : 54
پس کدامین نعمتهاي پروردگارتان را » : (آیه 18 )- به هر حال بعد از ذکر این نعمت باز جن و انس را مخاطب ساخته، میگوید
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ). ) !؟« انکار میکنید
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 19 ..... ص : 54
(آیه 19 )- دریاها با ذخائر گرانبهایشان! در ادامه شرح نعمتهاي پروردگار سخن از دریاها به میان میآورد، اما نه همه دریاها بلکه
کیفیت خاصی در پارهاي از دریاها که هم پدیدهاي است عجیب و نشانهاي است از قدرت بیپایان حق، و هم وسیلهاي است براي
پدید آمدن بعضی از متاعهاي مورد استفاده انسانها.
مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ ) « دو دریاي مختلف (شور و شیرین، گرم و سرد) را در کنار هم قرار داد در حالی که با هم تماس دارند » : میفرماید
یَلْتَقِیانِ).
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 20 ..... ص : 54
و به هم نمیآمیزند (بَیْنَهُما بَرْزَخٌ لا یَبْغِیانِ). « (آیه 20 )- در میان آن دو، برزخی است که یکی بر دیگري غلبه نمیکند
صفحه 101 از 504
او کسی است که دو » : است، آنجا که میفرماید « شور » و « شیرین » منظور از این دو دریا به گواهی آیه 53 سوره فرقان دو دریاي آب
دریا را در کنار هم قرار داد یکی گوارا و شیرین است و دیگري شور و تلخ، و در میان آنها برزخی قرار داد تا با هم مخلوط
.« نشوند
رودخانههاي عظیم آب شیرین هنگامی که به دریاها و اقیانوسها میریزند ص: 55
معمولا دریائی از آب شیرین در کنار ساحل تشکیل میدهند آب شور را به عقب میرانند و عجب این که تا مدت زیادي این دو
آب شیرین و شور به خاطر تفاوت درجه غلظت به هم آمیخته نمیشوند و هزاران کیلومتر راه را به همان صورت میپیمایند.
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 21 ..... ص : 55
پس کدامین نعمتهاي » : ( آیه 21 )- بار دیگر بندگان را مخاطب ساخته و در برابر این نعمتها از آنها سؤال کرده، میفرماید
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ). ) !؟« پروردگارتان را انکار میکنید
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 22 ..... ص : 55
یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ). ) !« از آن دو (دریا) لؤلؤ و مرجان خارج میشود » : (آیه 22 )- سپس در ادامه همین سخن میافزاید
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 23 ..... ص : 55
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ). ) !؟« پس کدامین نعمتهاي پروردگارتان را انکار میکنید » -( (آیه 23
مروارید دانه شفاف و قیمتی است که در درون صدف در اعماق دریاها پرورش مییابد، و هر قدر درشتتر باشد گرانبهاتر « لؤلؤ »
است.
« گیاه » موجود زندهاي است شبیه شاخه کوچک درخت که در اعماق دریاها میروید، و تا مدتها دانشمندان آن را نوعی « مرجان » و
میپنداشتند، ولی بعدا روشن شد که نوعی حیوان است.
است و هر قدر سرختر باشد قیمتیتر است. « مرجان سرخ رنگ » بهترین نوع مرجان زینتی
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 24 ..... ص : 55
(آیه 24 )- باز در ادامه همین بخش از نعمتها به مسأله کشتیها که در حقیقت بزرگترین و مهمترین وسیله حمل و نقل بشر در گذشته
و براي اوست کشتیهاي ساخته شده که در دریا به حرکت در میآیند و همچون کوهی » : و حال بوده است اشاره کرده، میفرماید
وَ لَهُ الْجَوارِ الْمُنْشَآتُ فِی الْبَحْرِ کَالْأَعْلامِ). ) !« هستند
از براي ) « و له » که حکایت از مصنوع بودن کشتی به وسیله انسان میکند میفرماید « منشئات » جالب این که در عین تعبیر به
خداست) اشاره به این که مخترعان و سازندگان کشتی از خواص خداداد که در مصالح مختلفی که در کشتیها برگزیده تفسیر
نمونه، ج 5، ص: 56
به کار میرود استفاده میکنند همچنین از خاصیت سیّال بودن آب دریاها، و نیروي وزش بادها بهره میگیرند، و خداست که در
آن مواد، و در دریا و باد این خواص و آثار را آفریده.
صفحه 102 از 504
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 25 ..... ص : 56
فَبِأَيِّ ) ؟« پس کدامین نعمتهاي پروردگارتان را انکار میکنید » : (آیه 25 )- و بار دیگر این سؤال پر معنی را تکرار کرده، میفرماید
آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ).
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 26 ..... ص : 56
همه کسانی که روي آن [- زمین] » : (آیه 26 )- ما همه فانی و بقا بس تو را است! باز در ادامه شرح نعمتهاي الهی در اینجا میافزاید
کُلُّ مَنْ عَلَیْها فانٍ). ) « هستند فانی میشوند
میتواند در زمره نعمتهاي الهی قرار گیرد؟ ممکن است از این نظر باشد که این فنا به معنی فناي مطلق نیست، « مسأله فنا » اما چگونه
بلکه دریچهاي است به عالم بقا و دالان و گذرگاهی است که شرط وصول به سراي جاویدان عبور از آن است.
و یا از این نظر که ذکر نعمتهاي فراوان گذشته ممکن است مایه غفلت و غرق شدن گروهی در زندگی دنیا و انواع خوردنیها و
نوشیدنیها و لؤلؤ و مرجان و مرکبهاي را هوارش گردد، لذا یادآوري میکند که این دنیا جاي بقا نیست، و این تذکر خود نعمتی
است بزرگ.
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 27 ..... ص : 56
وَ یَبْقی وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِکْرامِ). ) « تنها ذات ذو الجلال و گرامی پروردگارت باقی میماند » (آیه 27 )- در این آیه میافزاید
از نظر لغت به معنی صورت است که به هنگام مقابله با کسی با آن مواجه و رو برو میشویم، ولی هنگامی که در مورد « وجه »
خداوند به کار میرود منظور ذات پاك او است.
اشاره به صفات جمال و جلال خداست، زیرا ذو الجلال از صفاتی خبر « وجه » که توصیفی است براي « ذُو الْجَلالِ وَ الْإِکْرامِ » اما
به صفاتی اشاره میکند که حسن و ارزش چیزي را ظاهر « اکرام » و برتر از آن است (صفات سلبیه) و « اجل » میدهد که خداوند
خداوند مانند علم و قدرت و حیات اوست. ص: 57 « صفات ثبوتیه » میسازد و آن
بنابر این معنی آیه روي هم رفته چنین میشود تنها ذات پاك خداوندي که متصف به صفات ثبوتیه و منزه از صفات سلبیه است در
این عالم باقی و برقرار میماند.
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 28 ..... ص : 57
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّکُما ) !؟« پس کدامین نعمتهاي پروردگارتان را انکار میکنید » : (آیه 28 )- بار دیگر خلایق را مخاطب ساخته، میفرماید
تُکَذِّبانِ).
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 29 ..... ص : 57
تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند همواره » : (آیه 29 )- محتواي این آیه در واقع نتیجهاي است از آیات قبل، زیرا میفرماید
یَسْئَلُهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ). ) « (نیازهاي خود را) از او تقاضا میکنند
با این حال !« فرو ریزند قالبها » چرا چنین نباشد؟ در حالی که همه فانیند و او باقی و اگر لحظهاي نظر لطفش را از کائنات برگیرد
صفحه 103 از 504
« و او (خداوند) هر روز در شأن و کاري است » : مگر کسی جز او هست که اهل آسمانها و زمین از وي تقاضا کنند؟! سپس میافزاید
(کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ).
آري! خلقت او دائم و مستمر است، و پاسخگوئی او به نیازهاي سائلان و نیازمندان نیز چنین است، و هر روز و هر زمان طرح تازهاي
ابداع میکند.
یک روز اقوامی را قدرت میدهد، روز دیگري آنها را بر خاك سیاه مینشاند، یک روز سلامت و جوانی میبخشد، روز دیگر
ضعف و ناتوانی میدهد، یک روز غم و اندوه را از دل میزداید، روز دیگر مایه اندوهی میآفریند، خلاصه هر روز طبق حکمت و
نظام احسن، پدیده تازه و آفرینش و حادثه جدیدي دارد.
توجه به این حقیقت، از یکسو نیاز مستمر ما را به ذات پاك او روشن میکند، و از سوي دیگر پردههاي یأس و نومیدي را از دل
کنار میزند.
و از سوي سوم غرور و غفلت را درهم میشکند.
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 30 ..... ص : 57
پس » (آیه 30 )- و باز به دنبال این نعمت مستمر و پاسخگوئی به نیازهاي همه مخلوقات و اهل آسمانها و زمین تکرار میکند که
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ). ) !؟« کدامین نعمتهاي پروردگارتان را انکار میکنید
ص: 58
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 31 ..... ص : 58
(آیه 31 )- نعمتهائی که تاکنون در آیات این سوره مطرح شده مربوط به این جهان بوده است، ولی در اینجا از محاسبه قیامت و
بعضی دیگر از خصوصیات معاد سخن میگوید که در عین تهدید بودن براي مجرمان وسیله تربیت و آگاهی و بیداري و هم وسیله
تشویق و دلگرمی مؤمنان است، و به همین جهت نعمت محسوب میشود، لذا بعد از ذکر هر کدام همان سؤال را که در باره
نعمتهاست تکرار میکند.
سَنَفْرُغُ لَکُمْ أَیُّهَ الثَّقَلانِ). ) !« به زودي به حساب شما میپردازیم اي دو گروه انس و جن » : نخست میفرماید
آري! در آن روز خداوند عالم قادر دقیقا همه اعمال و گفتار و نیات انس و جن را مورد بررسی و حساب دقیق قرار داده، و کیفر و
پاداش مناسب را براي آنها تعیین میکند.
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 32 ..... ص : 58
فَبِأَيِّ آلاءِ ) « پس کدامین نعمتهاي پروردگارتان را انکار میکنید » : (آیه 32 )- بعد از ذکر این معنی باز این سؤال را تکرار میفرماید
رَبِّکُما تُکَذِّبانِ).
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 33 ..... ص : 58
اي گروه » : (آیه 33 )- در تعقیب آیه قبل که از مسأله حساب دقیق الهی سخن میگفت باز جن و انس را مخاطب ساخته، میگوید
جن و انس! (هر گاه به راستی میخواهید از مجازات و کیفر الهی بر کنار مانید) اگر میتوانید از مرزهاي آسمانها و زمین بگذرید
صفحه 104 از 504
الهی و فوق العاده اما چنین نیروئی در اختیار « (و از حیطه قدرت او خارج شوید) پس بگذرید ولی هرگز نمیتوانید مگر با نیروئی
شما نیست (یا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطارِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ فَانْفُذُوا لا تَنْفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطانٍ).
به این ترتیب شما هرگز یاراي فرار از دادگاه عدل خدا و پیامدهاي آن را ندارید، هر جا بروید ملک خداست، و هر کجا باشید
محل حکومت اوست، آري این موجود ضعیف و ناتوان کجا میتواند از عرصه قدرت خداوند بگریزد همان گونه که امیر مؤمنان
علی علیه السّلام در دعاي روح پرور کمیل عرضه میدارد:
ص: 59 !« و لا یمکن الفرار من حکومتک پروردگارا! فرار از حکومت تو ممکن نیست »
البته به نظر میرسد که این آیه مربوط به فرار از چنگال عدالت الهی در قیامت باشد، و مؤید آن بعضی از اخبار است که در منابع
روز قیامت خداوند بندگان را در محل » : اسلامی در این زمینه نقل شده از جمله در حدیثی از امام صادق علیه السّلام میخوانیم
واحدي جمع میکند و به فرشتگان آسمان پائین وحی میفرستد فرود آیید، آنها- که دو برابر جمعیت روي زمین از جن و انس
هستند- فرود میآیند، سپس اهل آسمان دوم که آنها نیز دو برابر همه میباشند فرود میآیند، و به همین ترتیب فرشتگان هفت
آسمان فرود میآیند و همچون هفت حجاب گرداگرد انس و جن را احاطه میکنند، اینجاست که منادي صدا میزند: اي جمعیت
جن و انس اگر میتوانید از اقطار آسمانها و زمین بگذرید، اما هرگز نمیتوانید جز با قدرت الهی و در اینجا میبینند اطراف آنها را
«. هفت گروه عظیم از فرشتگان فرا گرفتهاند- و راهی براي فرار از چنگال عدالت نیست
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 34 ..... ص : 59
فَبِأَيِّ آلاءِ ) !؟« پس کدامین نعمتهاي پروردگارتان را انکار میکنید » : (آیه 34 )- باز در اینجا دو گروه را مخاطب ساخته، میگوید
رَبِّکُما تُکَذِّبانِ).
درست است که تهدید فوق به ظاهر در مسیر مجازات و کیفر است، ولی از آنجا که ذکر آن هشداري است به همه انسانها، و عاملی
است براي اصطلاح و تربیت، طبعا لطف و نعمتی محسوب میشود، و اصولا وجود حساب در هر دستگاه نعمت بزرگی است چرا
که به خاطر آن سرهاي همه به حساب خواهد آمد!
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 35 ..... ص : 59
شعلههائی » : (آیه 35 )- این آیه براي تأکید آنچه در آیه قبل دائر بر عدم قدرت انس و جن بر فرار از چنگال عدالت آمده، میافزاید
از آتش بیدود، و دودهائی متراکم بر شما فرستاده میشود (و آن چنان شما را از هر سو احاطه میکنند که راهی براي فرار نیست)
یُرْسَلُ عَلَیْکُما شُواظٌ مِنْ نارٍ وَ نُحاسٌ فَلا تَنْتَصِرانِ). ) « و نمیتوانید از کسی یاري بطلبید
از یکسو فرشتگان شما را احاطه کردهاند و از سوي دیگر شعلههاي گرم و سوزان آتش و دودهاي تیره و تار و خفقان آور اطراف
محشر را فرا میگیرد و راهی براي گریز نیست.
ص: 60
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 36 ..... ص : 60
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ). ) !؟« پس کدامین نعمتهاي پروردگارتان را انکار میکنید » : (آیه 36 )- باز میفرماید
تعبیر به نعمت در اینجا نیز به خاطر همان لطفی است که در آیه قبل به آن اشاره شد.
صفحه 105 از 504
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 37 ..... ص : 60
(آیه 37 )- در تعقیب آیات گذشته که بعضی از حوادث رستاخیز را بازگو میکرد، در اینجا همچنان ادامه همان بحث و ذکر
خصوصیات دیگري از صحنه قیامت، و چگونگی حساب، و مجازات، و کیفر است.
حوادث هولناکی رخ میدهد که « در آن هنگام که آسمان شکافته شود، و همچون روغن مذاب گلگون گردد » : نخست میفرماید
تاب تحمل آن را نخواهید داشت (فَإِذَا انْشَقَّتِ السَّماءُ فَکانَتْ وَرْدَةً کَالدِّهانِ).
به خوبی استفاده میشود که در آن روز نظام کنونی جهان بکلی در هم میریزد، و حوادث بسیار هولناکی « قیامت » از مجموع آیات
در سرتاسر عالم رخ میدهد، کواکب و سیارات و زمین و آسمان دگرگون میشوند، و مسائلی که تصور آن امروز براي ما مشکل
است واقع میگردد، از جمله چیزي است که در آیه فوق آمده که کرات آسمانی از هم میشکافد و به رنگ سرخ و به صورت
مذاب همچون روغن در میآید.
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 38 ..... ص : 60
(آیه 38 )- و از آنجا که اعلام وقوع این حوادث هولناك در صحنه قیامت، و یا قبل از آن هشداري است به همه مجرمان و مؤمنان،
پس کدامین نعمتهاي پروردگارتان را انکار » : و لطفی است از الطاف الهی، بعد از آن، همان جمله سابق را تکرار فرموده، میگوید
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ). ) !؟« میکنید
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 39 ..... ص : 60
در آن روز هیچ کس از » : (آیه 39 )- در این آیه از حوادث تکوینی قیامت، به وضع انسان گنهکار در آن روز، پرداخته، میافزاید
فَیَوْمَئِذٍ لا یُسْئَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَ لا جَانٌّ). ) « انس و جن از گناهش سؤال نمیشود
، چرا سؤال نمیکنند؟ براي این که همه چیز روشن است، و در چهره انسانها همه چیز خوانده میشود. برگزیده تفسیر نمونه، ج 5
ص: 61
قیامت یک روز بسیار طولانی است، و انسان از مواقف و گذرگاههاي متعددي باید بگذرد و در هر صحنه و موقفی باید مدتی
بایستد، در بعضی از این مواقف مطلقا سؤالی نمیشود.
و در بعضی از مواقف مهر بر دهان انسان گذارده میشود و اعضاي بدن به شهادت بر میخیزند. و در بعضی، از انسانها دقیقا پرسش
میشود.
خلاصه هر صحنهاي شرایطی دارد.
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 40 ..... ص : 61
فَبِأَيِّ ) !؟« پس کدامین نعمتهاي پروردگارتان را تکذیب میکنید » (آیه 40 )- و باز در تعقیب آن همگان را مخاطب ساخته، میگوید
آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ).
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 41 ..... ص : 61
صفحه 106 از 504
یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِیماهُمْ). ) « مجرمان از چهرههایشان شناخته میشوند » (آیه 41 )- آري در آن روز سؤال نمیشود، بلکه
گروهی داراي چهرههاي بشاش نورانی و درخشانند که بیانگر ایمان و عمل صالح آنهاست، و گروهی دیگر صورتهائی سیاه و
در آن روز » : تاریک و زشت و عبوس دارند که نشانه کفر و گناه آنهاست، چنانکه در آیات 39 تا 41 سوره عبس میخوانیم
.« چهرههائی درخشان و نورانیند، و چهرههائی تاریک، که سیاهی مخصوصی آن را پوشانیده
و به دوزخ میافکنند! (فَیُؤْخَذُ بِالنَّواصِی وَ الْأَقْدامِ). « و آنگاه آنها را از موهاي پیش سر، و پاهایشان میگیرند » : سپس میافزاید
گرفتن مجرمان با موي پیش سر، و پاها، ممکن است به معنی حقیقی آن باشد که مأموران عذاب این دو را میگیرند و آنها را از
زمین برداشته، با نهایت ذلت به دوزخ میافکنند، و یا کنایه از نهایت ضعف و ناتوانی آنها در چنگال مأموران عذاب الهی است، که
این گروه را با خواري تمام به دوزخ میبرند، و چه صحنه دردناك و وحشتناکی است آن صحنه!
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 42 ..... ص : 61
پس کدامین نعمتهاي » : (آیه 42 )- باز از آنجا که یادآوري این مسائل در زمینه معاد هشدار و لطفی است به همگان میافزاید
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ). ) !؟« پروردگارتان را تکذیب میکنید
ص: 62
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 43 ..... ص : 62
هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِی یُکَ ذِّبُ بِهَا ) « این همان دوزخی است که مجرمان پیوسته آن را انکار میکردند » : (آیه 43 )- در این آیه میفرماید
الْمُجْرِمُونَ).
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 44 ..... ص : 62
« امروز در میان آن و آب سوزان در رفت و آمدند » (آیه 44 )- باز در توصیف جهنم و عذابهاي دردناك آن میافزاید: مجرمان
(یَطُوفُونَ بَیْنَها وَ بَیْنَ حَمِیمٍ آنٍ).
آنها از یکسو در میان شعلههاي سوزان جهنم میسوزند و تشنه میشوند و تمناي آن میکنند و از سوي دیگر آب جوشان به آنها
میدهند (یا بر آنها میریزند) و این مجازاتی است دردناك.
از آیات 71 و 72 سوره مؤمن استفاده میشود که چشمه سوزان حمیم در کنار جهنم است که نخست دوزخیان را در آن میبرند و
سپس در آتش دوزخ میافکنند.
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 45 ..... ص : 62
پس کدامین نعمتهاي » : (آیه 45 )- باز به دنبال این هشدار و اخطار شدید بیدار کننده که لطفی است از ناحیه خداوند، میفرماید
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ). ) !؟« پروردگارتان را انکار میکنید
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 46 ..... ص : 62
صفحه 107 از 504
(آیه 46 )- این دو بهشت در انتظار خائفان است! در اینجا دوزخیان را به حال خود رها کرده، به سراغ بهشتیان میرود، و از نعمتهاي
دلپذیر و بینظیر و شوق انگیز بهشت قسمتهائی را بر میشمرد، تا در مقایسه با کیفرهاي شدید و دردناك دوزخیان اهمیت هر کدام
روشنتر گردد.
وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ). ) « براي کسی که از مقام پروردگارش بترسد دو باغ بهشتی است » : میفرماید
خوف از پروردگار سر چشمههاي مختلفی دارد: گاه همان اعمال ناپاك و افکار آلوده است، و گاه براي مقربان، به خاطر قرب به
ذات پاکش کمترین ترك اولی و غفلت مایه وحشت آنهاست، و گاه بدون همه اینها هنگامی که تصور آن ذات نامحدود و عظمت
بیانتها را میکنند در مقابل او احساس حقارت کرده و حالت خوف به آنها دست میدهد، این خوفی است که از نهایت معرفت
پروردگار حاصل میشود و مخصوص عارفان و مخلصان درگاه اوست.
ص: 63
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 47 ..... ص : 63
(آیه 47 )- باز به دنبال این نعمت بزرگ همگان را مخاطب ساخته، میگوید:
پس کدامین نعمتهاي پروردگارتان را انکار میکنید؟! (فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ). »
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 48 ..... ص : 63
ذَواتا أَفْنانٍ). ) « داراي انواع نعمتها و درختان پرطراوت است » : (آیه 48 )- سپس در توصیف این دو بهشت میافزاید
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 49 ..... ص : 63
فَبِأَيِّ آلاءِ ) !؟« کدامین نعمتهاي پروردگارتان را انکار میکنید » : (آیه 49 )- و به دنبال این نعمت باز همان سؤال تکرار میشود که
رَبِّکُما تُکَذِّبانِ).
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 50 ..... ص : 63
(آیه 50 )- از آنجا که یک باغ سرسبز و خرّم و پرطراوت، علاوه بر درختان، باید چشمههاي آب جاري داشته باشد در این آیه
فِیهِما عَیْنانِ تَجْرِیانِ). ) « در آن دو (بهشت) دو چشمه همیشه جاري است » : میافزاید
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 51 ..... ص : 63
فَبِأَيِّ آلاءِ ) « پس کدامین نعمتهاي پروردگارتان را انکار میکنید » : (آیه 51 )- باز در برابر این نعمت همان سؤال مطرح میشود
رَبِّکُما تُکَذِّبانِ).
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 52 ..... ص : 63
هر « در آن دو از هر میوهاي دو نوع وجود دارد » : (آیه 52 )- در این آیه که نوبت به میوههاي این دو باغ بهشتی میرسد، میفرماید
صفحه 108 از 504
یک از دیگري بهتر (فِیهِما مِنْ کُلِّ فاکِهَۀٍ زَوْجانِ).
نوعی که در دنیا نمونه آن را دیدهاید، و نوعی که هرگز شبیه و نظیر آن را در این جهان ندیدهاید.
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 53 ..... ص : 63
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ). ) !؟« پس کدامین نعمتهاي پروردگارتان را انکار میکنید » : (آیه 53 )- باز میافزاید
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 54 ..... ص : 63
این » : (آیه 54 )- در آیات پیشین سه قسمت از ویژگیهاي این دو باغ بهشتی مطرح شد، اکنون به ویژگی چهارم پرداخته، میفرماید
مُتَّکِئِینَ عَلی فُرُشٍ بَطائِنُها مِنْ إِسْتَبْرَقٍ). ) « در حالی است که آنها بر فرشهائی تکیه کردهاند با آسترهائی از دیبا و ابریشم
این تعبیر نشانه آرامش کامل روح بهشتیان است.
در اینجا گران قیمتترین پارچهاي که در دنیا تصور میشود آستر این فرشها ذکر شده، اشاره به این که قسمت روئین آن چیزي
است که از لطافت و زیبائی ص: 64
و جذابیت در وصف نمیگنجد.
و میوههاي رسیده آن دو باغ بهشتی در » : و بالاخره در پنجمین نعمت به چگونگی نعمتهاي این باغ بهشتی اشاره کرده، میگوید
وَ جَنَی الْجَنَّتَیْنِ دانٍ). ) « دسترس است
آري! زحمتی که معمولا در چیدن میوههاي دنیا وجود دارد در آنجا به هیچ وجه نیست.
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 55 ..... ص : 64
فَبِأَيِّ آلاءِ ) ؟« پس کدامین نعمتهاي پروردگارتان را انکار میکنید » : (آیه 55 )- و باز همگان را در اینجا مخاطب ساخته، میگوید
رَبِّکُما تُکَذِّبانِ).
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 56 ..... ص : 64
(آیه 56 )- همسران زیباي بهشتی: در آیات گذشته پنج قسمت از مواهب و ویژگیهاي این دو باغ بهشتی عنوان شده بود، در اینجا
در آن باغهاي بهشتی زنانی هستند که جز به همسران » : ششمین نعمت را بازگو میکند و آن همسران پاك بهشتی است، میفرماید
فِیهِنَّ قاصِراتُ الطَّرْفِ). ) « خود عشق نمیورزند
لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ). ) « و هیچ انس و جن پیش از اینها با آنها تماس نگرفته است »
بنابر این آنها دوشیزهاند، و دست نخورده، و پاك از هر نظر.
همسر بهشتی به شوهرش میگوید: سوگند به عزت پروردگارم که در بهشت چیزي را بهتر از تو » : نقل شده است که « أبو ذر » از
.« نمییابم، سپاس مخصوص خداوندي است که مرا همسر تو، و تو را همسر من قرار داد
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 57 ..... ص : 64
صفحه 109 از 504
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّکُما ) ؟« پس کدامین نعمتهاي پروردگارتان را انکار میکنید » : (آیه 57 )- باز در تعقیب این نعمت بهشتی تکرار میکند
تُکَذِّبانِ).
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 58 ..... ص : 64
کَأَنَّهُنَّ الْیاقُوتُ وَ ) !« آنها همچون یاقوت و مرجانند » : (آیه 58 )- سپس به توصیف بیشتري از این همسران بهشتی پرداخته، میگوید
الْمَرْجانُ).
که هنگامی که این دو رنگ (یعنی سفید و سرخ « مرجان » و به سفیدي و زیبائی شاخه « یاقوت » به سرخی و صفا و درخشندگی
شفاف) به هم آمیزند زیباترین رنگ را به آنها میدهند.
ص: 65
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 59 ..... ص : 65
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّکُما ) ؟« پس کدامین نعمتهاي پروردگارتان را انکار میکنید » : (آیه 59 )- بار دیگر به دنبال این نعمت بهشتی میفرماید
تُکَذِّبانِ).
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 60 ..... ص : 65
؟« آیا جزاي نیکی جز نیکی است » : (آیه 60 )- و در پایان این بحث میگوید
(هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلَّا الْإِحْسانُ).
آیا آنها که در دنیا کار نیک کردهاند جز پاداش نیک الهی انتظاري در باره آنها میرود؟
چیزي برتر از عدالت است، زیرا عدالت این است که انسان آنچه بر عهده اوست بدهد، و آنچه متعلق به اوست بگیرد، ولی « احسان »
احسان این است که انسان بیش از آنچه وظیفه اوست انجام دهد، و کمتر از آنچه حق اوست بگیرد.
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 61 ..... ص : 65
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّکُما ) ؟« پس کدامین نعمتهاي پروردگارتان را انکار میکنید » : (آیه 61 )- باز در اینجا از بندگان اقرار میگیرد که
تُکَذِّبانِ).
چرا که این قانون یعنی جزاي احسان به احسان خود نعمتی است بزرگ از ناحیه خداوند بزرگ، و نشان میدهد که پاداش او در
برابر اعمال بندگان نیز در خور کرم اوست نه در خور اعمال آنها، تازه اگر آنها عملی دارند و اطاعتی میکنند آن هم به توفیق و
لطف خداست و برکاتش نیز به خودشان میرسد.
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 62 ..... ص : 65
(آیه 62 )- دو بهشت دیگر با اوصاف شگفت آورش! در ادامه بحث گذشته که پیرامون دو بهشت خائفان با ویژگیهاي والا سخن
میگفت در اینجا از دو بهشت سخن میگوید که در مرحله پایینتر و طبعا براي افرادي است که در سطح پائینتري از ایمان و خوف
صفحه 110 از 504
از پروردگار قرار دارند، و به تعبیر دیگر هدف بیان وجود سلسله مراتب به تناسب ایمان و عمل صالح است.
وَ مِنْ دُونِهِما جَنَّتانِ). ) « و پایینتر از آنها دو باغ بهشتی دیگر است » : نخست میفرماید
در حدیثی از پیغمبر گرامی اسلام صلّی اللّه علیه و آله میخوانیم که در تفسیر این آیه فرمود:
.« دو بهشت که بناي آنها و هر چه در آنهاست از نقره است، و دو بهشت است که بناي آنها و هر چه در آنهاست از طلاست »
ص: 66
تعبیر به طلا و نقره ممکن است اشاره به تفاوت ارزش مواهب آنها باشد.
دو بهشت از طلا است براي مقربان، و دو بهشت از نقره براي » : لذا در حدیث دیگري از پیامبر صلّی اللّه علیه و آله آمده است
.« اصحاب الیمین
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 63 ..... ص : 66
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ). ) « پس کدامین نعمتهاي پروردگارتان را انکار میکنید » : (آیه 63 )- سپس میافزاید
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 64 ..... ص : 66
(آیه 64 )- بعد به پنج ویژگی این دو بهشت- که بعضی با آنچه در باره دو بهشت سابق گفته شد شباهت دارد و بعضی متفاوت
مُدْهامَّتانِ). ) « هر دو خرّم و سرسبزند » : است- پرداخته، میگوید
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 65 ..... ص : 66
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ). ) ؟« پس کدامین نعمتهاي پروردگارتان را انکار میکنید » : (آیه 65 )- باز در اینجا اضافه میکند
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 66 ..... ص : 66
یهِما عَیْنانِ نَضَّاخَتانِ) «ِ در آنها دو چشمه جوشنده است » : (آیه 66 )- در این آیه به توصیف دیگري پرداخته، میگوید
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 67 ..... ص : 66
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ). ) !؟« پس کدامین نعمتهاي پروردگارتان را انکار میکنید » : (آیه 67 )- دگر بار از جن و انس میپرسد
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 68 ..... ص : 66
فِیهِما فاکِهَۀٌ ) « در آنها میوههاي فراوان و درخت خرما و انار است » : (آیه 68 )- این آیه در باره میوههاي این دو بهشت چنین میگوید
وَ نَخْلٌ وَ رُمَّانٌ).
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 69 ..... ص : 66
صفحه 111 از 504
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّکُما ) ؟« پس کدامین نعمتهاي پروردگارتان را انکار میکنید » : (آیه 69 )- باز همان سؤال را تکرار کرده، میفرماید
تُکَذِّبانِ).
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 70 ..... ص : 66
(آیه 70 )- باز هم همسران بهشتی! در ادامه شرح نعمتهاي دو بهشتی که در آیات سابق آمده است در اینجا نیز به قسمتهاي دیگري
از این مواهب اشاره شده است.
و « حسن سیرت » فِیهِنَّ خَیْراتٌ حِسانٌ). زنانی که جمع میان ) « و در آن باغهاي بهشتی زنانی نیکو خلق و زیبایند » : نخست میفرماید
کردهاند. « حسن صورت »
در روایاتی که در تفسیر این آیه وارد شده صفات نیک بسیاري براي همسران بهشتی شمرده شده که میتواند اشارهاي به صفات
عالی زنان دنیا نیز باشد، ص: 67
و الگوئی براي همه زنان محسوب شود، از جمله خوش زبان بودن، نظافت و پاکی، آزار نرسانیدن، نظري به بیگانگان نداشتن و
مانند آن.
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 71 ..... ص : 67
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّکُما ) ؟« پس کدامین نعمتهاي پروردگارتان را انکار میکنید » : (آیه 71 )- و به دنبال ذکر این نعمت باز میافزاید
تُکَذِّبانِ).
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 72 ..... ص : 67
حُورٌ مَقْصُوراتٌ فِی ) « حوریانی که در خیمههاي بهشتی مستورند » : (آیه 72 )- سپس در ادامه توصیف این زنان بهشتی اضافه میکند
الْخِیامِ).
به کسی میگویند که سیاهی چشمش کاملا مشکی و سفیدي آن کاملا شفاف است، و گاه به زنان « احور » و « حوراء » جمع « حور »
سفید چهره نیز اطلاق شده است.
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 73 ..... ص : 67
فَبِأَيِّ ) ؟« پس کدامین نعمتهاي پروردگارتان را انکار میکنید » : (آیه 73 )- و بار دیگر همان سؤال پر معنی را تکرار کرده، میگوید
آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ).
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 74 ..... ص : 67
(آیه 74 )- این آیه توصیف دیگري است در باره حوریان بهشتی، میفرماید:
و دوشیزهاند (لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ). « هیچ، جن و انس پیش از این با آنها تماس نگرفته »
البته چنانکه از آیات دیگر قرآن استفاده میشود زنان و مردانی که در این دنیا همسر یکدیگرند هرگاه هر دو با ایمان و بهشتی
صفحه 112 از 504
باشند در آنجا به هم ملحق میشوند، و با هم در بهترین شرائط و حالات زندگی میکنند.
و حتی از روایات استفاده میشود که مقام این زنان برتر از حوریان بهشت است به خاطر عبادات و اعمال صالحی که در این جهان
انجام دادهاند.
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 75 ..... ص : 67
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ). ) ؟« پس کدامین نعمتهاي پروردگارتان را انکار میکنید » : (آیه 75 )- سپس میافزاید
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 76 ..... ص : 67
این در حالی است که بهشتیان بر تختهائی تکیه » : (آیه 76 )- در آخرین توصیفی که در این آیات از نعمتهاي بهشتی کرده، میگوید
مُتَّکِئِینَ عَلی رَفْرَفٍ خُضْرٍ وَ عَبْقَرِيٍّ حِسانٍ). ) « زدهاند که با بهترین و زیباترین پارچههاي سبز رنگ پوشانده شده است
ص: 68
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 77 ..... ص : 68
پس کدامین نعمتهاي » : (آیه 77 )- سپس براي آخرین بار (و سی و یکمین مرتبه) این سؤال را از انس و جن و از تمام افراد میکند
؟« پروردگارتان را انکار میکنید
(فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ).
نعمتهاي معنوي، یا نعمتهاي مادي، نعمتهاي این جهان، یا نعمتهاي بهشتی؟ نعمتهائی که سر تا پاي وجود شما را فرا گرفته و دائما
غرق در آنید، و گاه بر اثر غرور و غفلت همه آنها را به دست فراموشی میسپرید، و از بخشنده این همه نعمتها و کسی که در انتظار
نعمتهایش در آینده هستید غافل میشوید؟
کدامیک را منکرید؟
سورة الرحمن( 55 ): آیۀ 78 ..... ص : 68
تَبارَكَ ) « پر برکت و زوال ناپذیر است نام پروردگار صاحب جلال و بزرگوار تو » : (آیه 78 )- و در آخرین آیه این سوره میفرماید
اسْمُ رَبِّکَ ذِي الْجَلالِ وَ الْإِکْرامِ).
این تعبیر به خاطر آن است که در این سوره انواع نعمتهاي الهی، در زمین و آسمان، در خلقت بشر، و در دنیا و آخرت آمده است،
و از آنجا که اینها همه از وجود پر برکت پروردگار افاضه میشود، مناسبترین تعبیر همان است که در این آیه آمده است.
آغاز شد، و با نام پروردگار ذو الجلال و الاکرام پایان میگیرد، و هر دو هماهنگ با « رحمن » جالب این که این سوره با نام خداوند
مجموعه محتواي سوره است.
« پایان سوره الرّحمن »
ص: 69
سوره واقعه [ 56 ] ..... ص : 69
صفحه 113 از 504
اشاره
نازل شده و داراي 96 آیه است « در مکّه » این سوره
محتواي سوره: ..... ص : 69
چهل و چهارمین سورهاي است که بر پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله « واقعه » نقل شده که سوره « ابن ندیم » از « تاریخ القرآن » در
بوده است. « شعرا » و بعد از آن « طه » نازل شده قبل از آن سوره
این سوره- همان گونه که از لحن آن پیداست، و مفسران نیز تصریح کردهاند- در مکّه نازل شده است، هر چند بعضی گفتهاند آیه
81 و 82 در مدینه نازل گردیده، ولی دلیلی براي این گفته در دست نیست، و نشانهاي در آیات مزبور بر این ادعا وجود ندارد.
سوره واقعه چنانکه از نامش پیداست از قیامت و ویژگیهاي آن سخن میگوید، و این معنی در تمام آیات 96 گانه سوره مسأله
اصلی است، اما از یک نظر میتوان محتواي سوره را در هشت بخش خلاصه کرد:
-1 آغاز ظهور قیامت و حوادث سخت و وحشتناك مقارن آن.
.« مقربین » و « اصحاب الشمال » ،« اصحاب الیمین » -2 گروه بندي انسانها در آن روز و تقسیم آنها به
و انواع پاداشهاي آنها در بهشت. « مقربین » -3 بحث مشروحی از مقامات
و انواع مواهب الهی بر آنها. « اصحاب الیمین » -4 بحث مشروحی در باره
و مجازاتهاي دردناك آنها در دوزخ. ص: 70 « اصحاب الشمال » -5 بحثی در باره
-6 ذکر دلائل مختلفی پیرامون مسأله معاد از طریق بیان قدرت خداوند، و خلقت انسان از نطفه ناچیز، و تجلّی حیات در گیاهان، و
نزول باران.
-7 ترسیمی از حالت احتضار و انتقال از این جهان به جهان دیگر.
-8 نظر اجمالی دیگري روي پاداش و کیفر مؤمنان و کافران.
فضیلت تلاوت سوره: ..... ص : 70
کسی که » : در باره تلاوت این سوره روایات زیادي در منابع اسلامی ذکر شده است، از جمله در حدیثی از رسول خدا میخوانیم
.« سوره واقعه را بخواند نوشته میشود که این فرد از غافلان نیست
چرا که آیات سوره آن قدر تکان دهنده و بیدار کننده است که جائی براي غفلت انسان باقی نمیگذارد.
هر کس سوره واقعه را در هر شب جمعه بخواند خداوند او را دوست دارد » در حدیث دیگري از امام صادق علیه السّلام میخوانیم
و او را نزد همه مردم محبوب میکند، و هرگز در دنیا ناراحتی نمیبیند، و فقر و فاقه و آفتی از آفات دنیا دامنگیرش نمیشود، و از
.« دوستان امیر مؤمنان علی علیه السّلام خواهد بود
روشن است که تنها نمیتوان با لقلقه زبان این همه برکات را در اختیار گرفت، بلکه باید به دنبال تلاوت، فکر و اندیشه، و به دنبال
آن حرکت و عمل باشد.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 1 ..... ص : 70
صفحه 114 از 504
(آیه 1)- واقعه عظیم! مسائل مربوط به قیامت در قرآن مجید معمولا با ذکر حوادث عظیم و انقلابی و کوبنده در آغاز آن توأم
است، و این در بسیاري از سورههاي قرآن که بحث از قیامت میکند کاملا به چشم میخورد در سوره واقعه که بر محور معاد دور
میزند نیز همین معنی کاملا در نخستین آیاتش مشهود است.
إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَۀُ). ) « هنگامی که واقعه عظیم (قیامت) واقع شود » : در آغاز میفرماید
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 2 ..... ص : 70
لَیْسَ لِوَقْعَتِها کاذِبَۀٌ). ص: 71 ) « هیچ کس نمیتواند آن را انکار کند » -( (آیه 2
چرا که حوادث پیش از آن به قدري عظیم و شدید است که آثار آن در تمام ذرات جهان آشکار میشود.
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 3 ..... ص : 71
(آیه 3)- به هر حال رستاخیز نه تنها با دگرگونی کائنات توأم است بلکه انسانها هم دگرگون میشوند همان گونه که در آیه مورد
خافِضَۀٌ رافِعَۀٌ). ) !« بحث میفرماید: گروهی را پائین میآورد و گروهی را بالا میبرد
مستکبران گردنکش و ظالمان صدرنشین سقوط میکنند، و مستضعفان مؤمن و صالح بر اوج قلّه افتخار قرار میگیرند، گروهی در
قعر جهنم سقوط میکنند، و گروه دیگري در اعلا علیین بهشت جاي میگیرند، و این است خاصیت یک انقلاب بزرگ و گسترده
رستاخیز خافضه است چرا که به » : الهی! و لذا در روایتی از امام علی بن الحسین علیه السّلام میخوانیم که در تفسیر این آیه فرمود
«. خدا سوگند دشمنان خدا را در آتش ساقط میکند، و واقعه است چرا که به خدا سوگند اولیاء اللّه را به بهشت بالا میبرد
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 4 ..... ص : 71
إِذا رُجَّتِ ) « در آن هنگام که زمین به شدت به لرزه در میآید » : (آیه 4)- سپس به توصیف بیشتري در این زمینه پرداخته میگوید
الْأَرْضُ رَ  جا).
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 5 ..... ص : 71
وَ بُسَّتِ الْجِبالُ بَ  سا). ) « کوهها درهم کوبیده میشود » (آیه 5)- این زلزله به قدري عظیم و شدید است که
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 6 ..... ص : 71
فَکانَتْ هَباءً مُنْبَثا). ) « و به صورت غبار پراکنده در میآید » -( (آیه 6
اکنون باید اندیشید که آن زلزله و انفجار تا چه حد سنگین است که میتواند کوههاي عظیم را که در صلابت و استحکام ضرب
المثل است آن چنان متلاشی کند که تبدیل به غبار پراکنده کند، و فریادي که از این انفجار عظیم بر میخیزد از آن هم
وحشتناكتر است.
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 7 ..... ص : 71
صفحه 115 از 504
(آیه 7)- بعد از بیان وقوع این واقعه عظیم و رستاخیز بزرگ به چگونگی حال مردم در آن روز پرداخته، و قبل از هر چیز آنها را به
وَ کُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَۀً). ) « و شما (در آن روز) سه گروه خواهید بود » : سه گروه تقسیم کرده، میگوید
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 8 ..... ص : 71
نخست) سعادتمندان ص: 72 ) » : (آیه 8)- در مورد دسته اول میفرماید
فَأَصْحابُ الْمَیْمَنَۀِ ما أَصْحابُ الْمَیْمَنَۀِ). ) !« و خجستگان (هستند) چه سعادتمندان و خجستگانی
کسانی هستند که نامه اعمالشان را به دست راستشان میدهند و این امر در قیامت رمز و نشانهاي براي « أَصْحابُ الْمَیْمَنَۀِ » منظور از
مؤمنان نیکوکار و سعادتمند و اهل نجات است، چنانکه بارها در آیات قرآن به آن اشاره شده.
چه گروه سعادتمندي؟) براي بیان این حقیقت است که حد و نهایتی براي خوشبختی و سعادت آنها ) « ما أَصْحابُ الْمَیْمَنَۀِ » تعبیر به
متصور نیست.
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 9 ..... ص : 72
وَ أَصْحابُ ) « گروه دیگر شقاوتمندان و شومانند چه شقاوتمندان و شومانی » : (آیه 9)- سپس به ذکر گروه دوم پرداخته، میافزاید
الْمَشْئَمَۀِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَۀِ).
گروهی بدبخت و تیره روز و بیچاره و بینوا که نامههاي اعمالشان را به دست چپشان میدهند که خود نشانه و رمزي است براي تیره
بختی و جرم و جنایت آنها.
نیز در اینجا نهایت بدبختی و شقاوت آنها را منعکس میسازد. « ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَۀِ » تعبیر به
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 10 ..... ص : 72
وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ). ) « و پیشگامان، پیشگامند » : (آیه 10 )- سر انجام گروه سوم را چنین توصیف میکند
و « اسوه » کسانی هستند که نه تنها در ایمان پیشگامند، که در اعمال خیر و صفات و اخلاق انسانی نیز پیشقدمند، آنها « سابقون »
مردمند، و امام و پیشواي خلقند، و به همین دلیل مقربان درگاه خداوند بزرگند. « قدوه »
که هر کدام در امت خود پیشگام « حبیب نجار » و « مؤمن آل فرعون » و « هابیل » به چهار نفر « سابقون » و اگر در روایات اسلامی گاه
بودند، و همچنین امیر مؤمنان علیّ بن ابی طالب علیه السّلام که نخستین مسلمان از مردان بود تفسیر شده، در حقیقت بیان
مصداقهاي روشن آن است، و به معنی محدود ساختن مفهوم آیه نیست.
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 11 ..... ص : 72
أُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ). ) « آنها مقربانند » -( (آیه 11
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 12 ..... ص : 72
جاي دارند « در باغهاي پر نعمت بهشت » (آیه 12 )- سپس در یک جمله کوتاه مقام والاي مقربان را روشن ساخته، میگوید: مقربان
صفحه 116 از 504
(فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ). ص: 73
انواع نعمتهاي مادي و معنوي بهشت را شامل میشود. « جَنَّاتِ النَّعِیمِ » تعبیر
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 13 ..... ص : 73
گروه زیادي (از آنها) از » : (آیه 13 )- این آیه به چگونگی تقسیم نفرات آنها در امم گذشته و این امت اشاره کرده، میگوید
ثُلَّۀٌ مِنَ الْأَوَّلِینَ). ) « امتهاي نخستینند
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 14 ..... ص : 73
وَ قَلِیلٌ مِنَ الْآخِرِینَ). ) « و (گروه) اندکی از امت آخرین » -( (آیه 14
طبق دو آیه فوق گروه زیادي از مقربان از امتهاي پیشینند، و تنها کمی از آنها از امت محمّد صلّی اللّه علیه و آله میباشند.
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 15 ..... ص : 73
(آیه 15 )- نعمتهاي بهشتی که در انتظار مقربان است! در اینجا انواع نعمتهاي بهشتی را که نصیب گروه سوم یعنی مقربان میشود
بازگو میکند، نعمتهائی که هر یک از دیگري دل انگیزتر و روح پرورتر است، نعمتهائی که میتوان آنها را در هفت بخش خلاصه
کرد.
عَلی سُرُرٍ مَوْضُونَۀٍ). ) « بر تختهائی که صف کشیده و به هم پیوسته است قرار دارند » نخست میفرماید: آنها
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 16 ..... ص : 73
و مجلسی پر از انس و سرور دارند (مُتَّکِئِینَ عَلَیْها مُتَقابِلِینَ). « در حالی که بر آن تکیه زده و رو به روي یکدیگرند » -( (آیه 16
در قرآن مجید کرارا از تختهاي بهشتی و مجالس دسته جمعی بهشتیان توصیفهاي جالبی شده که نشان میدهد یکی از مهمترین
لذات آنها همین جلسات انس و انجمنهاي دوستانه است، اما موضوع سخن آنها و نقل محفلشان چیست؟
کسی به درستی نمیداند.
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 17 ..... ص : 73
نوجوانانی جاودان (در شکوه و طراوت) پیوسته گرداگرد آنان » : (آیه 17 )- سپس از دومین موهبت آنها سخن گفته، میفرماید
و در خدمت آنها هستند (یَطُوفُ عَلَیْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ). « میگردند
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 18 ..... ص : 73
برداشته شده در « با قدحها و کوزهها و جامهاي (پر از شراب طهور که) از نهرهاي جاري بهشتی » (آیه 18 )- این نوجوانان زیبا
اطراف آنها میگردند و آنان را سیراب میکنند (بِأَکْوابٍ وَ أَبارِیقَ وَ کَأْسٍ مِنْ مَعِینٍ).
صفحه 117 از 504
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 19 ..... ص : 73
(آیه 19 )- اما نه شرابی که عقل و هوش را ببرد و مستی آورد، بلکه هنگامی ص: 74
لا یُصَدَّعُونَ عَنْها وَ لا یُنْزِفُونَ). ) « از آن دردسر نمیگیرند و نه مست میشوند » که بهشتیان آن را مینوشند
تنها یک حالت نشئه روحانی توصیف ناپذیر به آنها دست میدهد که تمام وجودشان را در لذتی بینظیر فرو میبرد!
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 20 ..... ص : 74
و میوههایی از هر نوع که » : (آیه 20 )- سپس به چهارمین و پنجمین قسمت از نعمتهاي مادي مقربان در بهشت اشاره کرده، میگوید
به آنها تقدیم میکنند (وَ فاکِهَۀٍ مِمَّا یَتَخَیَّرُونَ). « انتخاب کنند
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 21 ..... ص : 74
وَ لَحْمِ طَیْرٍ مِمَّا یَشْتَهُونَ). ) « و گوشت پرنده از هر نوع که مایل باشند » -( (آیه 21
مقدم داشتن میوه بر گوشت، به خاطر آن است که از نظر تغذیه بهتر و عالیتر است، به علاوه میوه قبل از غذا لطف دیگري دارد.
البته از بعضی دیگر از آیات قرآن استفاده میشود که شاخههاي درختان بهشتی کاملا در دسترس بهشتیان است، بطوري که به
آسانی میتوانند از هرگونه میوهاي شخصا تناول کنند این معنی، در باره غذاهاي دیگر بهشتی نیز مسلمان صادق است، ولی شک
نیست، که وقتی خدمتکارانی آن چنان غذاهائی این چنین را براي آنها بیاورند لطف و صفاي دیگري دارد، و یک نوع احترام و
اکرام بیشتر نسبت به بهشتیان و رونق و صفاي افزونتر براي مجالس انس آنهاست.
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 22 ..... ص : 74
وَ حُورٌ ) « و همسرانی از حور العین دارند » : (آیه 22 )- سپس به ششمین نعمت که همسران پاك و زیبا است اشاره کرده، میگوید
عِینٌ).
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 23 ..... ص : 74
کَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَکْنُونِ). ) !« همچون مروارید در صدف پنهان » -( (آیه 23
آنها از چشم دیگران کاملا مستورند، نه دستی به آنها رسیده، و نه چشمی بر آنها افتاده است!
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 24 ..... ص : 74
جَزاءً بِما ) « اینها همه پاداشی است در برابر اعمالی که انجام میدادند » : (آیه 24 )- بعد از ذکر این شش موهبت جسمانی میافزاید
کانُوا یَعْمَلُونَ).
تا تصور نشود این نعمتهاي بیشمار بهشتی بیحساب به کسی داده میشود، و یا ادعاي ایمان و عمل صالح براي نیل به آنها کافی
است نه، عمل مستمر ص: 75
و خالص لازم است تا این الطاف نصیب انسان شود.
صفحه 118 از 504
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 25 ..... ص : 75
(آیه 25 )- هفتمین و آخرین نعمت آنها که جنبه معنوي دارد این است که: در آن (باغهاي بهشتی) نه لغو و بیهودهاي میشنوند، نه
لا یَسْمَعُونَ فِیها لَغْواً وَ لا تَأْثِیماً). ) « سخنان گناه آلود
نه در آنجا دروغ و تهمت و افترا وجود دارد، و نه استهزا و غیبت، نه کلمات نیشدار، نه تعبیرات گوش خراش، نه سخنان لغو و
بیهوده و بیاساس، هر چه هست در آنجا لطف و صفا و زیبائی و متانت و ادب و پاکی است و چه عالی است محیطی که سخنان
آلوده در آن نباشد.
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 26 ..... ص : 75
إِلَّا قِیلًا سَلاماً سَلاماً). ) !« تنها چیزي که در آنجا میشنوند سلام است سلام » : (آیه 26 )- سپس میافزاید
سلام و درود خداوند و ملائکه مقربین او، و سلام و درود خودشان به یکدیگر، در آن جلسات پرشور و پر صفا که لبریز از دوستی
و محبت است.
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 27 ..... ص : 75
میرسد، همان « اصحاب الیمین » (آیه 27 )- مواهب و نعمتهاي اصحاب الیمین! بعد از بیان مواهب معنوي و مادي مقربان، نوبت به
جمعیت سعادتمندي که نامه اعمالشان به علامت پیروزي در امتحانات الهی به دست راستشان داده میشود، و در اینجا به شش
نعمت از نعم خداوند اشاره میکند که با مقایسه به نعمتهاي مقربان که در هفت بخش آمده بود یک مرحله پایینتر است.
وَ أَصْحابُ الْیَمِینِ ما ) !؟« و اصحاب یمین و خجستگان چه اصحاب یمین و خجستگانی » : نخست براي بیان بلندي مقام آنها میفرماید
أَصْحابُ الْیَمِینِ).
و این برترین توصیف است که از آنها شده، زیرا این تعبیر در مواردي به کار میرود که اوصاف کسی در بیان نگنجد و به هر حال
این تعبیر بیانگر مقام والاي اصحاب الیمین است.
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 28 ..... ص : 75
فِی سِدْرٍ ) « آنها در سایه درختان سدر بیخار قرار دارند » : (آیه 28 )- این آیه به نخستین موهبت این گروه اشاره کرده، میگوید
مَخْضُودٍ).
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 29 ..... ص : 75
ص: 76 « در سایه درخت طلح پر برگ » (آیه 29 )- دومین موهبت این است که آنها
به سر میبرند! (وَ طَلْحٍ مَنْضُودٍ).
درختی است سبز و خوشرنگ و خوشبو، جمعی گفتهاند همان درخت موز است که برگهاي بسیار پهن و سبز و زیبا، و « طلح »
میوهاي شیرین و گوارا دارد.
صفحه 119 از 504
بعضی از مفسران گفتهاند با توجه به این که درخت سدر برگهائی بسیار کوچک و درخت موز برگهائی بسیار پهن و بزرگ و
گسترده دارند ذکر این دو درخت اشاره لطیفی به تمام درختان بهشتی است که در میان این دو قرار دارد.
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 30 ..... ص : 76
وَ ظِلٍّ مَمْدُودٍ). ) « و سایه کشیده و گسترده » : (آیه 30 )- سومین نعمت بهشتی را چنین بیان میکند
بعضی این سایه گسترده را به حالتی شبیه بین الطلوعین تفسیر کردهاند که سایه همه جا را فرا گرفته است و در حدیثی در روضه
کافی این معنی از پیغمبر گرامی اسلام صلّی اللّه علیه و آله نقل شده است.
غرض این است که حرارت آفتاب هرگز بهشتیان را متألم و ناراحت نمیکند، و دائما در سایههاي مطبوع و گسترده و روحافزا به سر
میبرند.
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 31 ..... ص : 76
(آیه 31 )- در مرحله چهارم به آبهاي بهشتی اشاره کرده، میفرماید:
وَ ماءٍ مَسْکُوبٍ). ) « که منظره فوق العاده زیبا و دل انگیزي دارد به سر میبرند « در کنار آبشارها » بهشتیان
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 32 ..... ص : 76
و» : (آیه 32 )- و البته آن درختها و آن همه آب جاري دائم انواع میوهها را نیز همراه دارد، و لذا در پنجمین نعمت میافزاید
وَ فاکِهَۀٍ کَثِیرَةٍ). ) « میوههاي فراوان
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 33 ..... ص : 76
لا مَقْطُوعَۀٍ وَ لا مَمْنُوعَۀٍ). ) « که هرگز قطع و ممنوع نمیشود » -( (آیه 33
آري! همچون میوههاي این جهان نیست که محدود به فصول معینی باشد.
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 34 ..... ص : 76
وَ فُرُشٍ مَرْفُوعَۀٍ). ) « و همسرانی بلند مرتبه » : (آیه 34 )- سپس به نعمت دیگري اشاره کرده، میافزاید
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 35 ..... ص : 76
(آیه 35 )- سپس به اوصاف دیگري از همسران بهشتی پرداخته، میگوید:
إِنَّا أَنْشَأْناهُنَّ إِنْشاءً). ) « ما آنها را آفرینش نوینی بخشیدیم »
این جمله ممکن است اشاره به همسران مؤمنان در این دنیا باشد که خداوند ص: 77
آفرینش تازهاي در قیامت به آنها میدهد، و همگی در نهایت جوانی و طراوت و جمال و کمال ظاهر و باطن وارد بهشت میشوند
که طبیعت بهشت طبیعت تکامل و خروج از هرگونه نقص و عیب است.
صفحه 120 از 504
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 36 ..... ص : 77
فَجَعَلْناهُنَّ أَبْکاراً). ) « و همگی را دوشیزه قرار دادیم » : (آیه 36 )- سپس میافزاید
و شاید این وصف همیشه براي آنها باقی باشد، چنانکه بسیاري از مفسران به آن تصریح کردهاند و در روایات نیز به آن اشاره شده
یعنی با آمیزش، وضع آنها دگرگون نمیشود.
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 37 ..... ص : 77
« زنانی که تنها به همسرشان، عشق میورزند و خوش زبان و فصیح و هم سن و سالند » : (آیه 37 )- و در اوصاف آنها باز میافزاید
(عُرُباً أَتْراباً).
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 38 ..... ص : 77
لِأَصْحابِ الْیَمِینِ). ) « اینها همه براي اصحاب یمین است » : (آیه 38 )- سپس میافزاید
و این تأکیدي است مجدد بر اختصاص این مواهب (ششگانه) به آنها.
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 39 ..... ص : 77
ثُلَّۀٌ مِنَ الْأَوَّلِینَ). ) « که گروهی از امتهاي نخستینند » -( (آیه 39
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 40 ..... ص : 77
وَ ثُلَّۀٌ مِنَ الْآخِرِینَ). ) « و گروهی از امتهاي آخرین » -( (آیه 40
و به این ترتیب گروه عظیمی از اصحاب الیمین از امتهاي گذشته هستند و گروه عظیمی از امت اسلام، چرا که در میان این امت
صالحان و مؤمنان، بسیارند، هر چند پیشگامان آنها در قبول ایمان نسبت به پیشگامان امم سابق با توجه به کثرت آن امتها و
پیامبرانشان کمترند.
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 41 ..... ص : 77
(آیه 41 )- کیفرهاي دردناك اصحاب شمال! در تعقیب مواهب عظیم گروه مقربان و گروه اصحاب الیمین به سراغ گروه سوم و
عذابهاي دردناك و وحشتناك آنان میرود تا در یک مقایسه وضع حال سه گروه روشن گردد.
وَ أَصْحابُ الشِّمالِ ما أَصْحابُ الشِّمالِ). ) « و اصحاب شمال، چه اصحاب شمالی » : میفرماید
همانها که نامه اعمالشان به دست چپشان داده میشود که رمزي است ص: 78
براي آنان که گنهکار و آلوده و ستمگرند و اهل دوزخ، و همان گونه که در توصیف مقربان و اصحاب الیمین گفتیم این تعبیر
براي بیان نهایت خوبی یا بدي حال کسی است، فی المثل میگوئیم سعادتی به ما رو کرد، چه سعادتی؟ یا مصیبتی رو کرد؟
چه مصیبتی؟!
صفحه 121 از 504
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 42 ..... ص : 78
فِی ) « در میان بادهاي کشنده و آب سوزان قرار دارند » (آیه 42 )- سپس به سه قسمت از کیفرهاي آنها اشاره کرده، میگوید: آنها
سَمُومٍ وَ حَمِیمٍ).
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 43 ..... ص : 78
وَ ظِلٍّ مِنْ یَحْمُومٍ). ) « و در سایه دودهاي متراکم و آتش زا » -( (آیه 43
باد سوزان کشنده از یکسو، و آب جوشان مرگبار از سوي دیگر، و سایه دود داغ و خفه کننده از سوي سوم، آنها را چنان گرفتار
میسازد که تاب و توان را از آنان میگیرد، و اگر هیچ مصیبت دیگري جز این سه مصیبت را نداشته باشند براي کیفر آنها کافی
است.
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 44 ..... ص : 78
لا بارِدٍ وَ لا کَرِیمٍ). ) « نه خنک است و نه آرامبخش » (آیه 44 )- سپس براي تأکید میافزاید: سایهاي که
سایبان گاه انسان را از آفتاب حفظ میکند، و گاه از باد و باران و یا منافع دیگري در بر دارد، ولی این سایبان هیچ یک از این فوائد
را ندارد. پیداست سایهاي که از دود سیاه و خفه کننده است جز شر و زیان چیزي از آن انتظار نمیرود.
گرچه کیفرهاي دوزخیان انواع و اقسام مختلف و وحشتناکی دارد ولی ذکر همین سه قسمت کافی است که انسان بقیه را از آن
حدس بزند.
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 45 ..... ص : 78
(آیه 45 )- سپس دلائل گرفتاري اصحاب شمال را به این سرنوشت شوم و وحشتناك در سه جمله خلاصه میکند:
إِنَّهُمْ کانُوا قَبْلَ ذلِکَ مُتْرَفِینَ). ) « آنها پیش از این (در عالم دنیا) مست و مغرور نعمت بودند » نخست این که
به کسی میگویند که فزونی نعمت او را غافل و مغرور و مست کرده و به طغیان واداشته است. « مترف »
نیستند، ولی هدف ص: 79 « مترفین » در زمره « اصحاب الشمال » درست است که همه
قرآن سردمداران آنهاست.
همان گونه که امروز هم میبینیم فساد جامعههاي بشري از گروه متنعمین مست و مغرور است که عامل گمراهی دیگران نیز
میباشند، سر نخ تمام جنگها و خونریزیها و انواع جنایات، و مراکز شهوات، و گرایشهاي انحرافی، به دست این گروه است، و به
همین جهت قرآن قبل از هر چیز انگشت روي آنها میگذارد.
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 46 ..... ص : 79
وَ کانُوا یُصِ رُّونَ عَلَی الْحِنْثِ ) « و بر گناهان بزرگ اصرار میورزیدند » : (آیه 46 )- سپس به دومین گناه آنها اشاره کرده، میافزاید
الْعَظِیمِ).
بنابر این ویژگی اصحاب شمال تنها انجام گناه نیست، بلکه اصرار بر گناهان عظیم است، چرا که گناه ممکن است، احیانا از
صفحه 122 از 504
اصحاب یمین نیز سر زند، ولی آنها هرگز بر آن اصرار نمیورزند، هنگامی که متذکر میشوند فورا توبه میکنند.
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 47 ..... ص : 79
(آیه 47 )- سومین عمل خلاف آنها این بود که: میگفتند: هنگامی که مردیم و خاك و استخوان شدیم، آیا برانگیخته خواهیم
وَ کانُوا یَقُولُونَ أَ إِذا مِتْنا وَ کُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ). ) ؟« شد
بنابر این انکار قیامت که خود سر چشمه بسیاري از گناهان است یکی دیگر از اوصاف اصحاب الشمال میباشد.
سه گناهی که در آیات سه گانه فوق به آن اشاره شده در حقیقت میتواند اشاره به نفی اصول سه گانه دین از ناحیه اصحاب شمال
میگفت اشارهاي به « مترفین » باشد: در آخرین آیه تکذیب رستاخیز بود، و در آیه دوم انکار توحید، و در آیه نخست که سخن از
تکذیب انبیاء است.
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 48 ..... ص : 79
که هیچ اثري از آنها باقی « یا نیاکان نخستین ما » : (آیه 48 )- آنها به این هم قناعت نمیکردند و براي اظهار تعجب بیشتر میگفتند
نمانده برانگیخته میشوند؟ (أَ وَ آباؤُنَا الْأَوَّلُونَ). همانها که شاید هر ذرهاي از خاکشان به گوشهاي افتاده است یا جزء بدن موجود
دیگري شده است؟
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 49 ..... ص : 79
بگو: (نه فقط شما و پدرانتان بلکه) » (آیه 49 )- سپس قرآن به پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله دستور میدهد که در پاسخ آنها
قُلْ إِنَّ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ). ) «... اولین و آخرین
ص: 80
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 50 ..... ص : 80
لَمَجْمُوعُونَ إِلی مِیقاتِ یَوْمٍ مَعْلُومٍ). ) « همگی در موعد روز معینی (روز رستاخیز) گردآوري میشوند » -( (آیه 50
از این آیه به خوبی استفاده میشود که معاد و رستاخیز همه انسانها در یک روز همراه هم انجام میگیرد، و همین معنی در آیات
دیگر قرآن نیز آمده است.
شاید نیاز به تذکر نداشته باشد که منظور از معلوم بودن قیامت، معلوم بودن نزد پروردگار است و گر نه هیچ کس حتی انبیاء
مرسلین و ملائکه مقربین از وقت آن آگاه نیست.
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 51 ..... ص : 80
اصحاب » (آیه 51 )- بخش دیگري از مجازاتهاي این مجرمان گمراه! از این به بعد همچنان ادامه بحثهاي مربوط به کیفرهاي
ثُمَّ إِنَّکُمْ أَیُّهَا الضَّالُّونَ ) !« سپس شما اي گمراهان تکذیب کننده » : است، نخست آنها را مخاطب ساخته، چنین میگوید « الشمال
الْمُکَذِّبُونَ).
صفحه 123 از 504
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 52 ..... ص : 80
لَآکِلُونَ مِنْ شَجَرٍ مِنْ زَقُّومٍ). ) « از درخت زقّوم میخورید » -( (آیه 52
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 53 ..... ص : 80
فَمالِؤُنَ مِنْهَا الْبُطُونَ). ) « و شکمها را از آن پر میکنید » -( (آیه 53
تعبیر فوق اشاره به این است که آنها نخست گرفتار حالت گرسنگی شدید میشوند به گونهاي که حریصانه از این غذاي بسیار
ناگوار میخورند و شکمها را پر میکنند.
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 54 ..... ص : 80
و روي آن » : (آیه 54 )- هنگامی که از این غذاي ناگوار خوردند تشنه میشوند، اما نوشابه آنها چیست؟ قرآن در این آیه میگوید
فَشارِبُونَ عَلَیْهِ مِنَ الْحَمِیمِ). ) !« (غذاي ناگوار) از آب سوزان مینوشید
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 55 ..... ص : 80
فَشارِبُونَ شُرْبَ الْهِیمِ). ) « و همچون شتران مبتلا به بیماري عطش از آن میآشامید » -( (آیه 55
شتري که مبتلا به بیماري استسقا میشود آن قدر تشنه میگردد و پی در پی آب مینوشد تا هلاك شود، آري این است سرنوشت
در قیامت. « ضالّون مکذّبون »
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 56 ..... ص : 80
(آیه 56 )- و در این آیه بار دیگر اشاره به این طعام و نوشابه کرده، میگوید:
هذا نُزُلُهُمْ یَوْمَ الدِّینِ). ص: 81 ) !« این است وسیله پذیرائی از آنها در قیامت »
در سایههاي بسیار لطیف و پرطراوت آرمیدهاند، و از بهترین میوهها و چشمههاي آب « اصحاب الیمین » و این در حالی است که
گوارا، و شراب طهور، مینوشند و سرمست از عشق خدا هستند.
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 57 ..... ص : 81
(آیه 57 )- هفت دلیل بر مسأله معاد: از آنجا که در آیات گذشته سخن از تکذیب کنندگان معاد در میان بود، و اصولا تکیه
بحثهاي این سوره عمدتا روي مسأله اثبات معاد، است در اینجا به بحث و بررسی پیرامون ادله معاد میپردازد، روي هم رفته هفت
دلیل بر این مسأله مهم ارائه میدهد که پایههاي ایمان را در این زمینه قوي کرده، قلب انسان را به وعدههاي الهی که در آیات
گذشته پیرامون مقربان و اصحاب الیمین و اصحاب الشمال آمده بود مطمئن میسازد.
نَحْنُ خَلَقْناکُمْ فَلَوْ لا تُصَدِّقُونَ). ) ؟« ما شما را آفریدیم پس چرا (آفرینش مجدد را) تصدیق نمیکنید » : در مرحله اول میگوید
چرا از رستاخیز و معاد جسمانی بعد از خاك شدن بدن تعجب میکنید؟ مگر روز نخست شما را از خاك نیافریدیم؟
صفحه 124 از 504
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 58 ..... ص : 81
أَ فَرَأَیْتُمْ ما تُمْنُونَ). ) !؟« آیا از نطفهاي که در رحم میریزید آگاهید » : (آیه 58 )- در این آیه به دلیل دوم اشاره کرده، میفرماید
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 59 ..... ص : 81
آیا شما آن را (در دوران جنینی) آفرینش (پی در پی) میدهید؟ یا ما آفریدگاریم؟! (أَ أَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخالِقُونَ). » -( (آیه 59
چه کسی این نطفه بیارزش و ناچیز را هر روز به شکل تازهاي در میآورد و خلقتی بعد از خلقتی، و آفرینشی بعد از آفرینشی
میدهد؟ راستی این تطورات شگفتانگیز که اعجاب همه اولوا الالباب و متفکران را برانگیخته از ناحیه شماست یا خدا؟ آیا کسی
که قدرت بر این آفرینشهاي مکرر دارد از زنده کردن مردگان در قیامت عاجز است؟!
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 60 ..... ص : 81
« ما در میان شما مرگ را مقدر ساختیم، و هرگز کسی بر ما پیشی نمیگیرد » : (آیه 60 )- سپس به بیان دلیل سوم پرداخته، میگوید
(نَحْنُ قَدَّرْنا بَیْنَکُمُ الْمَوْتَ وَ ما نَحْنُ بِمَسْبُوقِینَ). ص: 82
آري! ما هرگز مغلوب نخواهیم شد و اگر مرگ را مقدر کردهایم نه به خاطر این است که نمیتوانیم عمر جاویدان بدهیم.
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 61 ..... ص : 82
تا گروهی را به جاي گروه دیگري بیاوریم، و شما را در جهانی که نمیدانید آفرینش تازهاي » (آیه 61 )- بلکه هدف این بوده است
عَلی أَنْ نُبَدِّلَ أَمْثالَکُمْ وَ نُنْشِئَکُمْ فِی ما لا تَعْلَمُونَ) ) « بخشیم
.استدلال در دو آیه فوق چنین است: خداوند حکیم که انسانها را آفریده و مرتبا گروهی میمیرند و گروه دیگري جانشین آنها
میشوند هدفی داشته، اگر این هدف تنها زندگی دنیا بوده سزاوار است که عمر انسان جاودان باشد، نه آنقدر کوتاه و آمیخته با
هزاران ناملائمات که به آمد و رفتنش نمیارزد.
بنابر این قانون مرگ به خوبی گواهی میدهد که اینجا یک گذرگاه است نه یک منزلگاه یک پل است، نه یک مقصد، چرا که
اگر مقصد و منزل بود باید دوام میداشت.
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 62 ..... ص : 82
که « شما عالم نخستین را دانستید چگونه متذکر نمیشوید » : (آیه 62 )- در این آیه سخن از چهارمین دلیل معاد است، میفرماید
جهانی بعد از آن است (وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولی فَلَوْ لا تَذَکَّرُونَ).
این دلیل را به دو گونه میتوان بیان کرد: نخست این که فی المثل اگر ما از بیابانی بگذریم و در آن قصر بسیار مجلل و با شکوهی
با محکمترین و عالیترین مصالح، و تشکیلات وسیع و گسترده، ببینیم، و بعد به ما بگویند این همه تشکیلات و ساختمان عظیم براي
این است که فقط قافله کوچکی چند ساعتی در آن بیاساید و برود، پیش خود میگوئیم این کار حکیمانه نیست، زیرا براي چنین
هدفی مناسب این بود چند خیمه کوچک برپا شود.
دنیاي با این عظمت و این همه کرات و خورشید و ماه و انواع موجودات زمینی نمیتواند براي هدف کوچکی مثل زندگی چند
صفحه 125 از 504
روزه بشر در دنیا آفریده شده باشد، و گر نه آفرینش جهان پوچ و بیحاصل است، این تشکیلات عظیم براي موجود شریفی مثل
انسان آفریده شده تا خداي بزرگ را از آن بشناسد معرفتی که در ص: 83
زندگی دیگر سرمایه بزرگ اوست.
دیگر این که صحنههاي معاد را در این جهان در هر گوشه و کنار با چشم خود میبینید، همه سال در عالم گیاهان صحنه رستاخیز
تکرار میشود، زمینهاي مرده را با نزول قطرات حیاتبخش باران زنده میکند، چنانکه در آیه 39 سوره فصلت میفرماید:
!« کسی که این زمینهاي مرده را زنده میکند هم اوست که مردگان را زنده میکند »
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 63 ..... ص : 83
(آیه 63 )- زارع خداوند است یا شما؟! تا کنون چهار دلیل از دلائل هفتگانهاي را که در این سوره براي معاد ذکر شده خواندهایم.
در این آیه و آیات آینده به سه دلیل دیگر که هر کدام نمونهاي از قدرت بیپایان خدا در زندگی انسان است اشاره میکند که
است، زیرا سه رکن اساسی زندگی انسان را اینها تشکیل « آتش » و سومی « آب » یکی مربوط به آفرینش دانههاي غذائی و دیگري
میدهد، دانههاي گیاهی مهمترین ماده غذائی انسان محسوب میشود، و آب مهمترین مشروب، و آتش مهمترین وسیله براي
اصلاح مواد غذائی و سایر امور زندگی است.
أَ فَرَأَیْتُمْ ما تَحْرُثُونَ). ) !؟« آیا هیچ در باره آنچه کشت میکنید اندیشیدهاید » : نخست میفرماید
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 64 ..... ص : 83
أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ). ) ؟« آیا شما آن را میرویانید یا ما میرویانیم » -( (آیه 64
آري این خداوند است که در درون دانه، یک سلول زنده بسیار کوچک آفریده که وقتی در محیط مساعد قرار گرفت در آغاز از
مواد غذائی آماده در خود دانه استفاده میکند، جوانه میزند، و ریشه میدواند، سپس با سرعت عجیبی از مواد غذائی زمین کمک
میگیرد و گاه از یک تخم صدها یا هزاران تخم بر میخیزد.
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 65 ..... ص : 83
(آیه 65 )- در این آیه براي تأکید روي این مسأله که انسان هیچ نقشی در مسأله نمو و رشد گیاهان جز افشاندن دانه ندارد،
لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ ) !« هر گاه بخواهیم آن (زراعت) را مبدل به کاه درهم کوبیده میکنیم (به گونهاي) که تعجب کنید » : میافزاید
حُطاماً فَظَلْتُمْ تَفَکَّهُونَ).
آري! میتوانیم تندباد سمومی بفرستیم که آن را قبل از بستن دانهها خشک ص: 84
کرده در هم بشکند، یا آفتی بر آن مسلط کنیم که محصول را از بین ببرد، و نیز میتوانیم سیل ملخها را بر آن بفرستیم.
آیا اگر زارع حقیقی شما بودید این امور امکان داشت؟ پس بدانید همه این برکات از جاي دیگر است.
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 66 ..... ص : 84
و سرمایه ز کف دادیم، و چیزي « به راستی ما زیان کردهایم » : (آیه 66 )- آري! تعجب میکنید و به حیرت فرو میروید و میگوئید
به دست نیاوردیم (إِنَّا لَمُغْرَمُونَ).
صفحه 126 از 504
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 67 ..... ص : 84
و بیچاره (بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ). « بلکه ما بکلی محرومیم » -( (آیه 67
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 68 ..... ص : 84
(آیه 68 )- این آب و آتش از کیست؟ در اینجا اشاره به ششمین و هفتمین دلیل معاد، در این بخش از آیات سوره واقعه میکند که
بیانگر قدرت خداوند بر همه چیز و بر احیاي مردگان است.
أَ فَرَأَیْتُمُ الْماءَ الَّذِي تَشْرَبُونَ). ) ؟« آیا به آبی که مینوشید اندیشیدهاید » : نخست میفرماید
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 69 ..... ص : 84
أَ أَنْتُمْ أَنْزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنْزِلُونَ). ) ؟« آیا شما آن را از ابر نازل میکنید؟ یا ما نازل میکنیم » -( (آیه 69
این آیات وجدان انسانها را در برابر یک سلسله سؤالها قرار میدهد و از آنها اقرار میگیرد، و در واقع میگوید: آیا در باره این آبی
که مایه حیات شماست و پیوسته آن را مینوشید هرگز فکر کردهاید؟
اگر میبینیم در آیات فوق فقط روي آب نوشیدنی تکیه شده و از تأثیر آن در مورد حیات حیوانات و گیاهان سخنی به میان نیامده
به خاطر اهمیت فوق العاده آب براي حیات خود انسان است، به علاوه در آیات قبل اشارهاي به مسأله زراعت شده بود و نیازي به
تکرار نبود.
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 70 ..... ص : 84
لَوْ ) « هرگاه بخواهیم این آب گوارا را تلخ و شور قرار میدهیم » : (آیه 70 )- سر انجام در این آیه براي تکمیل همین بحث میافزاید
نَشاءُ جَعَلْناهُ أُجاجاً).
فَلَوْ لا تَشْکُرُونَ). ص: 85 ) ؟« پس چرا شکر نمیکنید »
آري! اگر خدا میخواست به املاح محلول در آب نیز اجازه میداد که همراه ذرات آب تبخیر شوند، و دوش به دوش آنها به
آسمان صعود کنند، و ابرهائی شور و تلخ تشکیل داده، قطرههاي بارانی درست همانند آب دریا شور و تلخ فرو ریزند! اما او به
قدرت کاملهاش این اجازه را به املاح نداد، نه تنها املاح در آب، بلکه میکربهاي موذي و مضر و مزاحم نیز اجازه ندارند همراه
بخارات آب به آسمان صعود کنند، و دانههاي باران را آلوده سازند به همین دلیل قطرات باران- هر گاه هوا آلوده نباشد-
خالصترین، پاکترین، و گواراترین آبهاست.
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 71 ..... ص : 85
(آیه 71 )- سر انجام به هفتمین و آخرین دلیل معاد در این سلسله آیات میرسیم و آن آفرینش آتش است، آتشی که از مهمترین
أَ فَرَأَیْتُمُ ) ؟« آیا در باره آتشی که میافروزید فکر کردهاید » : ابزار زندگی بشر، و مؤثرترین وسیله در تمام صنایع است، میفرماید
النَّارَ الَّتِی تُورُونَ).
صفحه 127 از 504
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 72 ..... ص : 85
أَ أَنْتُمْ أَنْشَأْتُمْ شَجَرَتَها أَمْ نَحْنُ الْمُنْشِؤُنَ). ) ؟« آیا شما درخت آن را آفریدهاید یا ما آفریدهایم » -( (آیه 72
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 73 ..... ص : 85
ما آن را وسیله یادآوري (براي همگان) و وسیله زندگی براي مسافران » : (آیه 73 )- در این آیه براي تأکید بحثهاي فوق میافزاید
نَحْنُ جَعَلْناها تَذْکِرَةً وَ مَتاعاً لِلْمُقْوِینَ). ) « قرار دادهایم
بازگشت آتش از درون درختان سبز از یک سو یادآور بازگشت روح به بدنهاي بیجان در رستاخیز است، و از سوي دیگر این
این آتشی که بر » : آتش تذکري است نسبت به آتش دوزخ، چرا که طبق حدیثی پیغمبر گرامی اسلام صلّی اللّه علیه و آله فرمود
اشاره کوتاه و پرمعنی به فوائد دنیوي این آتش است. « مَتاعاً لِلْمُقْوِینَ » تعبیر !« میافروزید یک جزء از هفتاد جزء آتش دوزخ است
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 74 ..... ص : 85
و او را پاك و منزه « حال که چنین است به نام پروردگار بزرگت تسبیح کن » : (آیه 74 )- در این آیه به عنوان نتیجهگیري میفرماید
بشمار (فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ الْعَظِیمِ).
آري! خداوندي که این همه نعمت را آفریده، و هر کدام یادآور توحید و معاد و قدرت و عظمت اوست شایسته تسبیح و تنزیه از
هر گونه عیب و نقص است. ص: 86
است و قادر و مقتدر گر چه مخاطب در این جمله پیامبر صلّی اللّه علیه و آله است ولی « عظیم » است و پروردگار، و هم « ربّ » او هم
ناگفته پیداست که منظور همه انسانها میباشد.
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 75 ..... ص : 86
(آیه 75 )- تنها پاکان به حریم قرآن راه مییابند! در تعقیب بحثهاي فراوانی که در آیات قبل با ذکر هفت دلیل در باره معاد آمد در
اینجا سخن از اهمیت قرآن مجید است، چرا که مسأله نبوت و نزول قرآن بعد از مسأله مبدأ و معاد مهمترین ارکان اعتقادي را
تشکیل میدهد.
و محل طلوع و غروب آنها (فَلا أُقْسِمُ « سوگند به جایگاه ستارگان » : نخست با یک سوگند عظیم سخن را شروع کرده، میفرماید
بِمَواقِعِ النُّجُومِ).
هنگامی که به این نکته توجه کنیم که طبق گواهی دانشمندان تنها در کهکشان ما حدود یک هزار میلیون ستاره وجود دارد! و در
جهان، کهکشانهاي زیادي موجود است که هر کدام مسیر خاصی دارند، به اهمیت این سوگند قرآن آشناتر میشویم.
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 76 ..... ص : 86
وَ إِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِیمٌ). ) « و این سوگندي است بسیار بزرگ اگر بدانید » : (آیه 76 )- و به همین دلیل در این آیه میافزاید
و این خود یک اعجاز علمی قرآن محسوب میشود که در عصري که شاید هنوز عدهاي میپنداشتند ستارگان میخهاي نقرهاي
هستند که بر سقف آسمان کوبیده شدهاند! یک چنین بیانی، آن هم در محیطی که به حق محیط جهل و نادانی محسوب میشد از
صفحه 128 از 504
یک انسان عادي محال است صادر شود.
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 77 ..... ص : 86
آن (چه » : (آیه 77 )- اکنون ببینیم این قسم عظیم براي چه منظوري ذکر شده؟ آیه مورد بحث پرده از روي آن برداشته، میگوید
إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ). ) « محمد صلّی اللّه علیه و آله آورده) قرآن کریمی است
و به این ترتیب به مشرکان لجوج که پیوسته اصرار داشتند این آیات نوعی از کهانت است، و یا- العیاذ باللّه- سخنانی است جنون
آمیز، یا همچون اشعار شاعران، یا از سوي شیاطین است، پاسخ میگوید: که این وحی آسمانی است و سخنی است که آثار و
عظمت و اصالت از آن ظاهر و نمایان است، و محتواي آن حاکی از مبدأ نزول آن میباشد. ص: 87
آري! هم گوینده قرآن، کریم است، و هم خود قرآن، و هم آورنده آن، و هم اهداف قرآن کریم است.
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 78 ..... ص : 87
فِی کِتابٍ ) « در کتاب محفوظی جاي دارد » (آیه 78 )- سپس به توصیف دوم این کتاب آسمانی پرداخته، میافزاید: این آیات
مَکْنُونٍ).
که از هر گونه خطا و تغییر و تبدیل محفوظ است. « علم خدا » در « لوح محفوظ » در همان
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 79 ..... ص : 87
دست یابند] (لا یَمَسُّهُ إِلَّا -] « جز پاکان نمیتوانند به آن دست زنند » این کتاب را » : (آیه 79 )- و در سومین توصیف میفرماید
الْمُطَهَّرُونَ).
بسیاري از مفسران به پیروي از روایاتی که از امامان معصوم علیهم السّلام وارد شده این آیه را به عدم جواز مس کتابت قرآن بدون
غسل و وضو تفسیر کردهاند.
است براي درك « حقیقت جوئی » از سوي دیگر حقایق و مفاهیم عالی قرآن را جز پاکان درك نمیکنند و حد اقل پاکی که روح
حد اقل مفاهیم آن لازم است، و هر قدر پاکی و قداست بیشتر شود درك انسان از مفاهیم قرآن و محتواي آن افزون خواهد شد.
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 80 ..... ص : 87
تَنْزِیلٌ مِنْ رَبِّ ) « از سوي پروردگار عالمیان نازل شده » (آیه 80 )- در چهارمین و آخرین توصیف از قرآن مجید میفرماید: این قرآن
الْعالَمِینَ).
خدائی که مالک و مربی تمام جهانیان است این قرآن را براي تربیت انسانها بر قلب پاك پیامبرش نازل کرده است، و همان گونه
که در جهان تکوین مالک و مربی اوست، در جهان تشریع نیز هر چه هست از ناحیه او میباشد.
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 81 ..... ص : 87
أَ فَبِهذَا الْحَدِیثِ ) !؟« آیا این سخن را [- قرآن را با اوصافی که گفته شد] سست و کوچک میشمرید » : (آیه 81 )- سپس میافزاید
صفحه 129 از 504
أَنْتُمْ مُدْهِنُونَ).
در حالی که نشانههاي صدق و حقانیت از آن به خوبی آشکار است و باید کلام خدا را با نهایت جدیت پذیرفت و به عنوان یک
واقعیت بزرگ با آن رو برو شد.
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 82 ..... ص : 87
وَ تَجْعَلُونَ رِزْقَکُمْ أَنَّکُمْ ) ؟« و به جاي شکر روزیهائی که به شما داده شده آن را تکذیب میکنید » : (آیه 82 )- در این آیه میفرماید
تُکَذِّبُونَ).
ص: 88
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 83 ..... ص : 88
(آیه 83 )- هنگامی که جان به گلوگاه میرسد! از لحظات حساسی که آدمی را سخت در فکر فرو میبرد، لحظه احتضار و پایان
عمر انسانهاست، در آن لحظه که کار از کار گذشته، و اطرافیان مأیوس و نومید به شخص محتضر نگاه میکنند، و میبینند همچون
شمعی که عمرش پایان گرفته آهسته آهسته خاموش میشود، با زندگی وداع میگوید، و هیچ کاري از دست هیچ کس ساخته
نیست.
پس چرا » : قرآن مجید در تکمیل بحثهاي معاد و پاسخگوئی به منکران و مکذبان، ترسیم گویائی از این لحظه کرده، میگوید
توانائی بازگرداندن آن را ندارید؟! (فَلَوْ لا إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ). « هنگامی که جان به گلوگاه میرسد
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 84 ..... ص : 88
و کاري از دستتان ساخته نیست (وَ أَنْتُمْ حِینَئِذٍ تَنْظُرُونَ). « و شما در این حال نظاره میکنید » -( (آیه 84
مخاطب در اینجا اطرافیان محتضرند، از یکسو نظاره حال او را میکنند، و از سوي دیگر ضعف و ناتوانی خود را مشاهده مینمایند
و از سوي سوم توانائی خدا را بر همه چیز و بودن مرگ و حیات در دست او، و نیز میدانند خودشان هم چنین سرنوشتی را در پیش
دارند.
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 85 ..... ص : 88
و ما از شما به او نزدیکتریم (و فرشتگان ما که آماده قبض روح او هستند نیز نزدیکتر از شما میباشند) » : (آیه 85 )- سپس میافزاید
وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْکُمْ وَ لکِنْ لا تُبْصِرُونَ). ) « ولی شما نمیبینید
ما به خوبی میدانیم در باطن جان محتضر چه میگذرد؟ و در عمق وجودش چه غوغائی برپاست؟ و مائیم که فرمان قبض روح او
را در سر آمد معینی صادر کردهایم، ولی شما تنها ظواهر حال او را میبینید، و از چگونگی انتقال او از این سرا به سراي دیگر
بیخبرید.
به هر حال نه تنها در این موقع بلکه در همه حال خداوند از همه کس به ما نزدیکتر است حتی او نزدیکتر از ما به ماست.
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 86 ..... ص : 88
صفحه 130 از 504
(آیه 86 )- سپس براي تأکید بیشتر، و روشن ساختن همین حقیقت، میافزاید:
فَلَوْ لا إِنْ کُنْتُمْ غَیْرَ مَدِینِینَ). ) «... اگر هرگز در برابر اعمالتان جزا داده نمیشوید »
ص: 89
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 87 ..... ص : 89
تَرْجِعُونَها إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ). ) « پس آن (روح) را باز گردانید اگر راست میگوئید » -( (آیه 87
این ضعف و ناتوانی شما دلیلی است بر این که مالک مرگ و حیات دیگري است، و پاداش و جزا در دست اوست، و اوست که
میمیراند و زنده میکند.
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 88 ..... ص : 89
(آیه 88 )- سر انجام نیکوکاران و بدکاران! قرآن در اینجا یک نوع جمعبندي از آیات آغاز سوره و آیات اخیر میکند، و تفاوت
حال انسانها را به هنگامی که در آستانه مرگ قرار میگیرند مجسم میسازد که چگونه بعضی در نهایت آرامش و راحتی و شادي
چشم از جهان میپوشند، و جمعی دیگر با مشاهده دورنماي آتش سوزان جهنم با چه اضطراب و وحشتی جان میدهند؟
فَأَمَّا إِنْ کانَ ) «... پس اگر او از مقربان باشد » نخست میفرماید: کسی که در حالت احتضار و واپسین لحظات زندگی قرار میگیرد
مِنَ الْمُقَرَّبِینَ).
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 89 ..... ص : 89
فَرَوْحٌ وَ رَیْحانٌ وَ جَنَّۀُ نَعِیمٍ). ) « در روح و ریحان و بهشت پرنعمت است » -( (آیه 89
الهی شامل تمام وسائل راحتی و آرامش انسان و هرگونه نعمت و برکت الهی میگردد. « ریحان » و « روح »
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 90 ..... ص : 89
وَ أَمَّا إِنْ کانَ مِنْ أَصْحابِ الْیَمِینِ). ) « اما اگر از اصحاب یمین باشد » : (آیه 90 )- سپس میافزاید
همان مردان و زنان صالحی که نامه اعمالشان به نشانه پیروزي و قبولی به دست راستشان داده میشود.
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 91 ..... ص : 89
فَسَلامٌ لَکَ مِنْ أَصْحابِ الْیَمِینِ). ) « سلام بر تو از سوي دوستانت که از اصحاب یمینند » : (آیه 91 )- به او گفته میشود
به این ترتیب فرشتگان قبض روح در آستانه انتقال از دنیا سلام یارانش را به او میرسانند، همان گونه که در آیه 26 همین سوره در
.« إِلَّا قِیلًا سَلاماً سَلاماً » : توصیف اهل بهشت خواندیم
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 92 ..... ص : 89
صفحه 131 از 504
(آیه 92 )- سپس به سراغ گروه سوم میرود که در اوائل سوره از آنها به ص: 90
وَ أَمَّا إِنْ کانَ مِنَ الْمُکَذِّبِینَ الضَّالِّینَ). ) « اما اگر او از تکذیب کنندگان گمراه باشد » : عنوان اصحاب الشمال یاد شده بود، میفرماید
میتواند اشاره به این نکته باشد که در میان گمراهان افرادي هستند مستضعف و جاهل قاصر، و عناد و « مکذّبین ضالّین » تعبیر
لجاجتی در برابر حق ندارند، آنها ممکن است مشمول الطاف الهی گردند، اما تکذیب کنندگان لجوج و معاند حتما گرفتار عذاب
الهی میشوند.
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 93 ..... ص : 90
فَنُزُلٌ مِنْ حَمِیمٍ). ) !« با آب جوشان دوزخ (و حرارت و سموم آن) از او پذیرایی میشود » -( (آیه 93
وَ تَصْلِیَۀُ جَحِیمٍ). ) « و سرنوشت او ورود در آتش جهنم است »
آري! در همان آستانه مرگ نخستین عذابهاي الهی را میچشند و طعم تلخ کیفرهاي قیامت در قبر و برزخ در کام جانشان فرو
میرود.
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 94 ..... ص : 90
إِنَّ هذا لَهُوَ حَقُّ الْیَقِینِ). ) « این مطلب حق و یقین است » : (آیه 94 )- و در پایان این سخن، میافزاید
اشاره به احوال گروههاي سهگانهاي است که قبلا ذکر شده. « هذا »
سورة الواقعۀ( 56 ): آیۀ 95 ..... ص : 90
و او را منزه بشمار (فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ الْعَظِیمِ). « پس به نام پروردگار بزرگت تسبیح کن » : حال که چنین است » -( (آیه 95
پس تسبیح کن) اشاره به این حقیقت است که آنچه در باره این گروههاي سه گانه گفته شد عین عدالت است، و ) « فسبّح » تعبیر به
بنابر این خداوندت را از هرگونه ظلم و بیعدالتی پاك و منزه بشمار، و یا این که اگر میخواهی به سرنوشت گروه سوم گرفتار
نشوي او را از هر گونه شرك و بیعدالتی که لازمه انکار قیامت است پاك و منزه بدان.
سبحان ربّی العظیم بگوئید. « آن را در رکوع خود قرار دهید » : بسیاري از مفسران نقل کردهاند که پس از نزول این آیه پیامبر فرمود
« پایان سوره واقعه »
ص: 91
سوره حدید [ 57 ] ..... ص : 91
اشاره
نازل شده و داراي 29 آیه است « مدینه » این سوره در
محتواي سوره: ..... ص : 91
محتواي این سوره را به هفت بخش میتوان تقسیم کرد:
صفحه 132 از 504
-1 آیات نخستین سوره بحث جامع و جالبی پیرامون توحید و صفات خدا دارد و در حدود بیست صفت از صفات الهی در آن
منعکس است.
-2 بخش دیگري از عظمت قرآن این نور الهی که در ظلمات شرك تابید سخن میگوید.
-3 در بخش سوم از وضع مؤمنان و منافقان در قیامت که گروه اول در پرتو نور ایمان راه خود را به سوي بهشت میگشایند، و
گروه دوم در ظلمات شرك و کفر میمانند، بحث میکند.
-4 در بخش دیگري دعوت به ایمان و خروج از شرك، و سرنوشت جمعی از اقوام کافر پیشین منعکس شده است.
-5 بخش مهمی از این سوره پیرامون انفاق در راه خدا و مخصوصا براي تقویت پایههاي جهاد فی سبیل اللّه، و بیارزش بودن اموال
دنیا میباشد.
-6 در بخشی کوتاه، اما گویا و مستدل، سخن از عدالت اجتماعی به میان آمده که یکی از اهداف مهم انبیاست.
-7 و بالاخره در بخش دیگري مسأله رهبانیت و انزواي اجتماعی مورد مذمت قرار گرفته، و جدائی خط اسلام از آن مشخص شده
است. ص: 92
به خاطر تعبیري است که در آیه 25 سوره آمده است. « حدید » ضمنا نامگذاري این سوره به
فضیلت تلاوت سوره: ..... ص : 92
در روایات اسلامی نکتههاي جالب توجهی پیرامون فضیلت تلاوت این سوره آمده، البته تلاوتی که توأم با فکر، و تفکري که توأم
با عمل باشد.
را تلاوت میفرمود (مسبّحات « مسبحات » در حدیثی از پیامبر گرامی اسلام صلّی اللّه علیه و آله نقل شده که قبل از خواب
آغاز میشود و آن پنج سوره است: سوره حدید، حشر، صف، جمعه و تغابن) و « یسبح للّه » یا « سبح للّه » سورههائی است که با
کسی که » : در حدیث دیگري از امام باقر علیه السّلام میخوانیم !« در آنها آیهاي است که از هزار آیه برتر است » : میفرمود
سورههاي پنج گانه فوق) را پیش از خواب بخواند از دنیا نمیرود تا حضرت مهدي علیه السّلام را درك کند، و اگر ) « مسبحات »
.« قبلا از دنیا برود در جهان دیگر در همسایگی رسول خدا خواهد بود
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
سورة الحدید( 57 ): آیۀ 1 ..... ص : 92
از اوصاف الهی است آغاز « بیست وصف » (آیه 1)- آیات ژرف اندیشان! گفتیم این سوره با یک بخش توحیدي که جامع حدود
میشود، اوصافی که شناخت آنها سطح معرفت انسانی را بالا میبرد و به ذات مقدس او آشنا میکند، و هر قدر اندیشمندان بیشتر
در آن بیندیشند به حقایق تازهاي دست مییابند.
خداوند متعال میدانست که در آخر زمان اقوامی میآیند که » : در حدیثی از امام علی بن الحسین علیه السّلام میخوانیم: که فرمود
در مسائل تعمق و دقت میکنند، لذا سوره قل هو اللّه احد و آیات آغاز سوره حدید را نازل فرمود.
آنچه در آسمانها و زمین است براي خدا تسبیح » : به هر حال، نخستین آیه این سوره از تسبیح و تنزیه خدا شروع کرده، میفرماید
سَبَّحَ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ). ) « میگویند، و او عزیز و حکیم است
زیده تفسیر نمونه، ج 5، ص: 93
صفحه 133 از 504
سورة الحدید( 57 ): آیۀ 2 ..... ص : 93
مالکیت و تدبیر و تصرفش در عالم » به « حکمت » و « عزّت » (آیه 2)- بعد از ذکر دو وصف از صفات ذات پاك خداوند یعنی
لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ ) « مالکیت و حاکمیت آسمانها و زمین از آن اوست » : که لازمه قدرت و حکمت است پرداخته، میافزاید « هستی
وَ الْأَرْضِ).
یُحْیِی وَ یُمِیتُ). آري حیات و مرگ در تمام اشکالش به دست قدرت اوست. ) « زنده میکند و میمیراند » او
وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ). ) « و او بر هر چیز تواناست »
مالکیت خداوند نسبت به عالم هستی مالکیت اعتباري و تشریعی نیست، بلکه مالکیت حقیقی و تکوینی است، یعنی او به همه چیز
احاطه دارد و همه جهان در قبضه قدرت او، و تحت اراده و فرمان اوست، لذا به دنبال آن سخن از زنده کردن و میراندن و توانائی
بر هر چیز به میان آمده است.
در این است که عزت بیشتر توجه به درهم شکستن مدافع دارد، و قدرت توجه به ایجاد اسباب، بنابر این « قدرت » و « عزت » تفاوت
دو وصف مختلف محسوب میشوند، هر چند در ریشه توانائی با هم مشترکند- دقت کنید.
سورة الحدید( 57 ): آیۀ 3 ..... ص : 93
هُوَ الْأَوَّلُ وَ ) « اوّل و آخر و پیدا و پنهان اوست و او به هر چیز داناست » : (آیه 3)- سپس به بیان پنج وصف دیگر پرداخته، میفرماید
الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ).
توصیف به اول و آخر بودن تعبیر لطیفی است از ازلیت و ابدیت او، زیرا میدانیم او وجودي است بیانتها و واجب الوجود، یعنی
هستیش از درون ذات اوست نه از بیرون، تا پایان گیرد یا آغازي داشته باشد، و بنابر این از ازل بوده و تا ابد خواهد بود.
او سر آغاز و ابتداي عالم هستی است، و اوست که بعد از فناي جهان نیز خواهد بود.
بنابر این تعبیر به اول و آخر هرگز زمان خاصی را در بر ندارد و اشاره به مدت معینی نیست. ص: 94
توصیف به ظاهر و باطن نیز تعبیر دیگري از احاطه وجودي او نسبت به همه چیز است، از همه چیز ظاهرتر است چرا که آثارش همه
جا را گرفته، و از همه چیز مخفیتر است چون کنه ذاتش بر کسی روشن نیست.
زیرا کسی که از آغاز بوده و تا پایان باقی است و « وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ » : و یکی از نتائج این امور همان است که در پایان آیه آمده
در ظاهر و باطن جهان است چنین کسی قطعا از همه چیز آگاه میباشد.
سورة الحدید( 57 ): آیۀ 4 ..... ص : 94
(آیه 4)- او همیشه بر تخت قدرت است! به دنبال اوصاف یازدهگانهاي که در آیات قبل در باره ذات پاك پروردگار ذکر شد در
اینجا اوصاف دیگري بیان شده.
« او کسی است که آسمانها و زمین را در شش روز [- شش دوران] آفرید » : نخست از مسأله خالقیت سخن میگوید و میفرماید
(هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِی سِتَّۀِ أَیَّامٍ).
هفت مرتبه در قرآن مجید ذکر شده است که نخستین مرتبه در آیه 54 سوره اعراف، و آخرین مورد « خلقت در شش روز » مسأله
آن همین آیه میباشد.
است خواه این دوران کوتاه باشد، و یا طولانی « دوران » روز) در این آیات روز معمولی نیست، بلکه منظور از آن ) « یوم » منظور از
صفحه 134 از 504
هر چند میلیونها سال به طول انجامد.
و به تدبیر جهان پرداخت (ثُمَّ اسْتَوي « سپس (بر تخت قدرت قرار گرفت » : بعد به مسأله حکومت و تدبیر جهان پرداخته، میافزاید
عَلَی الْعَرْشِ).
میباشد، بلکه این تعبیر کنایهاي است لطیف از حاکمیت « تخت سلطنت » به معنی « عرش » بدون شک خداوند نه جسم است و نه
مطلقه خداوند و نفوذ تدبیر او در عالم هستی و موجودات بطوري که اگر یک لحظه نظر لطف از آنها برگیرد، و فیضش را قطع کند
آنچه را در زمین فرو میرود میداند و از آن » : سپس شاخه دیگري از علم بیپایانش را بیان کرده، میافزاید !« فرو ریزند قالبها »
همه را میداند (یَعْلَمُ ما یَلِجُ فِی الْأَرْضِ وَ ما یَخْرُجُ « خارج میشود، و آنچه از آسمان نازل میگردد، و آنچه به آسمان بالا میرود
ص: 95
مِنْها وَ ما یَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ ما یَعْرُجُ فِیها)
وَ هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ) « و هر جا باشید او با شماست » : .و بالاخره در چهارمین و پنجمین توصیف روي نقطه حساسی تکیه کرده، میفرماید
ما کُنْتُمْ).
وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ). ) « و خداوند به آنچه انجام میدهید بیناست »
چگونه او با شما نباشد در حالی که ما نه تنها در وجود که در بقاء خود لحظه به لحظه به او متکی هستیم و از وي مدد میگیریم، او
روح عالم هستی است، او جان جهان است، بلکه او برتر از این و آن است! راستی این احساس که او همه جا با ماست از یکسو به
انسان عظمت و شکوه میبخشد و از سوي دیگر اطمینان و اعتماد به نفس میدهد و شجاعت و شهامت در او میآفریند، و از سوي
سوم احساس مسؤولیت شدید میبخشد، چرا که او همه جا حاضر و ناظر و مراقب است. آري! این اعتقاد ریشه اصلی تقوا و پاکی و
درستکاري انسان است.
سورة الحدید( 57 ): آیۀ 5 ..... ص : 95
مالکیت آسمانها و » : (آیه 5)- بعد از مسأله حاکمیت و تدبیر، سخن به مسأله مالکیت او در کل جهان هستی میرسد، میفرماید
لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ). ) « زمین از آن اوست
وَ إِلَی اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ). ) « و همه کارها به سوي او باز میگردد » : و سر انجام به مسأله مرجعیت او اشاره کرده، میافزاید
آري وقتی او خالق و مالک و حاکم و مدبّر ماست و همه جا با ما میباشد مسلما بازگشت همه ما و همه کارها نیز به سوي اوست.
سورة الحدید( 57 ): آیۀ 6 ..... ص : 95
(آیه 6)- در این آیه به دو وصف دیگر نیز اشاره کرده، میفرماید:
یُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهارِ وَ یُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیْلِ). ) « شب را در روز داخل میکند و روز را در شب »
آري! تدریجا از یکی میکاهد و به دیگري میافزاید و طول شب و روز را در سال تغییر میدهد، همان تغییري که همراه با فصول
چهارگانه سال است با تمام برکاتی که براي انسانها در این فصول نهفته است. ص: 96
وَ هُوَ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ). ) « و او به آنچه در دلها وجود دارد داناست » : و در پایان میافزاید
همان گونه که اشعه حیاتبخش آفتاب و روشنائی روز در اعماق تاریکی شب نفوذ میکند و همه جا را روشن میسازد، علم
پروردگار نیز در تمام زوایاي قلب و جان انسان نفوذ میکند و همه اسرار آن را روشن میسازد.
صفحه 135 از 504
سورة الحدید( 57 ): آیۀ 7 ..... ص : 96
(آیه 7)- ایمان و انفاق دو سرمایه بزرگ نجات و خوشبختی! بعد از بیان قسمتی از دلائل عظمت خداوند در عالم هستی و اوصاف
جمال و جلال او، اوصافی که انگیزه حرکت به سوي اللّه است، در اینجا از آنها نتیجهگیري کرده و همگان را دعوت به ایمان و
عمل مینماید.
آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ). ) « به خدا و رسولش ایمان بیاورید » : نخست میفرماید
این دعوت یک دعوت عام است که شامل همه انسانها میشود، مؤمنان را به ایمانی کاملتر و راسختر، و غیر مؤمنان را به اصل ایمان
دعوت میکند، دعوتی که توأم با دلیل است و دلائلش در آیات توحیدي قبل گذشت.
و از آنچه شما را جانشین و نماینده (خود) » : است دعوت کرده میگوید « انفاق فی سبیل اللّه » سپس به یکی از آثار مهم ایمان که
وَ أَنْفِقُوا مِمَّا جَعَلَکُمْ مُسْتَخْلَفِینَ فِیهِ). ) « در آن قرار داده انفاق کنید
مفهوم وسیعی دارد که منحصر به مال نیست، بلکه علم و هدایت و آبروي اجتماعی و سرمایههاي معنوي و مادي دیگر را نیز « انفاق »
شامل میشود.
فَالَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ أَنْفَقُوا ) « کسانی که از شما ایمان بیاورند و انفاق کنند اجر بزرگی دارند » : سپس براي تشویق بیشتر میافزاید
لَهُمْ أَجْرٌ کَبِیرٌ).
توصیف اجر به بزرگی، اشارهاي به عظمت الطاف و مواهب الهی، و ابدیت و خلوص و دوام آن است، نه تنها در آخرت که در دنیا
نیز قسمتی از این اجر بزرگ عائد آنها میشود.
سورة الحدید( 57 ): آیۀ 8 ..... ص : 96
در باره هر یک از این دو به بیانی میپردازد که به منزله استدلال و برهان است. برگزیده « انفاق » و « ایمان » (آیه 8)- بعد از امر به
تفسیر نمونه، ج 5، ص: 97
نخست به صورت یک استفهام توبیخی علّت عدم پذیرش دعوت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را در مورد ایمان به خدا جویا شده،
چرا به خدا ایمان نیاورید در حالی که رسول (او) شما را میخواند که به پروردگارتان ایمان بیاورید و از شما پیمان » : میفرماید
وَ ما لَکُمْ لا تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الرَّسُولُ یَدْعُوکُمْ لِتُؤْمِنُوا بِرَبِّکُمْ وَ ) « گرفته است (پیمانی از طریق فطرت و خرد) اگر آماده ایمان آوردنید
قَدْ أَخَذَ مِیثاقَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ).
یعنی، اگر به راستی شما آمادگی براي پذیرش حق دارید دلائلش روشن است، هم از طریق فطرت و عقل، و هم از طریق دلیل نقل.
سورة الحدید( 57 ): آیۀ 9 ..... ص : 97
او کسی است که آیات روشنی بر بندهاش [- محمد] » : (آیه 9)- این آیه براي تأکید و توضیح بیشتر پیرامون همین معنی میافزاید
هُوَ الَّذِي یُنَزِّلُ عَلی عَبْدِهِ آیاتٍ ) « نازل میکند، تا شما را از تاریکیها به سوي نور برد و خداوند نسبت به شما مهربان و رحیم است
بَیِّناتٍ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ وَ إِنَّ اللَّهَ بِکُمْ لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ).
سورة الحدید( 57 ): آیۀ 10 ..... ص : 97
صفحه 136 از 504
چرا در راه خدا انفاق نکنید در حالی که میراث آسمانها و زمین » : (آیه 10 )- سپس به استدلالی براي مسأله انفاق پرداخته، میفرماید
؟« از آن خداست
(وَ ما لَکُمْ أَلَّا تُنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لِلَّهِ مِیراثُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).
یعنی، سر انجام همه شما چشم از جهان و مواهبش میپوشید، و همه را میگذارید و میروید، پس اکنون که در اختیار شماست
کسانی » : چرا بهره خود را نمیگیرید! و از آنجا که انفاق در شرائط و احوال مختلف ارزشهاي متفاوتی دارد در جمله بعد میافزاید
لا یَسْتَوِي ) « که قبل از پیروزي انفاق کردند و جنگیدند و پیکار نمودند (با کسانی که بعد از پیروزي انفاق کردند) یکسان نیستند
مِنْکُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَ قاتَلَ).
یعنی، آنها که در مواقع بحرانی از بذل مال و جان ابا نداشتند از آنها که بعد از فرو نشستن طوفانها به یاري اسلام شتافتند برترند.
آنها بلند مقامتر از کسانی هستند که بعد از ص: 98 » : لذا براي تأکید بیشتر میافزاید
أُولئِکَ أَعْظَمُ دَرَجَۀً مِنَ الَّذِینَ أَنْفَقُوا مِنْ بَعْدُ وَ قاتَلُوا). ) « فتح انفاق نمودند و جهاد کردند
« و خداوند به هر دو وعده نیک داده است » : و از آنجا که هر دو گروه با تفاوت درجه مشمول عنایات حقند در پایان آیه میافزاید
(وَ کُلا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنی).
این یک قدردانی براي عموم کسانی است که در این مسیر گام برداشتند.
هرگونه ثواب و پاداش نیک دنیا و آخرت را در بر میگیرد. « حسنی » تعبیر
و از آنجا که ارزش عمل به خلوص آن است، در پایان آیه میافزاید:
وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ). ) « و خداوند به آنچه انجام میدهید آگاه است »
هم از کمیت و کیفیت اعمال شما با خبر است و هم از نیات و میزان خلوص شما.
سورة الحدید( 57 ): آیۀ 11 ..... ص : 98
کیست » : از تعبیر جالب دیگري استفاده کرده، میگوید « انفاق فی سبیل اللّه » (آیه 11 )- و در این آیه باز هم براي تشویق در مورد
که به خدا وام نیکو دهد (و از اموالی که به او ارزانی داشته انفاق کند) تا خداوند آن را براي او چندین برابر کند؟
مَنْ ذَا الَّذِي یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ کَرِیمٌ). ) « و براي او پاداش پر ارزشی است
هر گونه انفاق در راه اوست که یکی از مصادیق مهم آن کمک کردن به پیامبر صلّی اللّه علیه و « قرض دادن به پروردگار » منظور از
آله و امام مسلمین میباشد تا در مصارف لازم براي اداره حکومت اسلامی به کار گیرد.
خداوند از بندگانش وامی مطالبه نکرده است به خاطر احتیاج خود و آنچه از » : از امام صادق علیه السّلام نقل شده است که فرمود
.« حقوق براي خداست براي ولی و نماینده اوست
سورة الحدید( 57 ): آیۀ 12 ..... ص : 98
(آیه 12 )- از آنجا که در آیه قبل خداوند انفاق کنندگان را به اجر کریم نوید داد، در اینجا مشخص میکند که این اجر کریم و
ارزشمند و با عظمت در چه روزي است؟
در روزي است که مردان و زنان با ایمان را مینگري که نورشان در پیش رو و در سمت راستشان بسرعت حرکت » : میفرماید
یَوْمَ تَرَي الْمُؤْمِنِینَ ص: 99 ) « میکند
صفحه 137 از 504
وَ الْمُؤْمِناتِ یَسْعی نُورُهُمْ بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ بِأَیْمانِهِمْ)
تجسّم نور ایمان است، چرا که در آن روز عقائد و اعمال انسانها تجسم مییابد، ایمان که همان نور هدایت است به « نور » .منظور از
صورت روشنائی و نور ظاهري مجسم میگردد، و کفر که تاریکی مطلق است، به صورت ظلمت ظاهري مجسم میگردد.
بشارت باد بر شما امروز، به باغهائی از بهشت که نهرها زیر (درختان) » : اینجاست که به احترام آنها این ندا از فرشتگان بر میخیزد
بُشْراکُمُ الْیَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ). ) « آن جاري است
خالِدِینَ فِیها ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ). ) « جاودانه در آن خواهید ماند، و این پیروزي و رستگاري بزرگ است »
سورة الحدید( 57 ): آیۀ 13 ..... ص : 99
(آیه 13 )- اما منافقان که در تاریکی وحشتناك کفر و نفاق و گناه قرار گرفتهاند در این هنگام فریادشان بلند میشود و ملتمسانه از
روزي که مردان و زنان منافق به مؤمنان » : مؤمنان تقاضاي نور میکنند، اما چیزي جز جواب منفی نمیشنوند، چنانکه آیه میگوید
یَوْمَ یَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ لِلَّذِینَ آمَنُوا انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ ) « میگویند: نظري به ما بیفکنید تا از نور شما پرتوي برگیریم
نُورِکُمْ).
یعنی کمی مهلت دهید تا ما هم به شما برسیم و در پرتو نورتان راه را پیدا کنیم.
قِیلَ ارْجِعُوا وَراءَکُمْ فَالْتَمِسُوا نُوراً). ) !« گفته میشود: به پشت سر خود برگردید و کسب نور کنید » در پاسخ به آنها
اینجا جاي تحصیل نور نیست، میبایست آن را از دنیائی که پشت سر گذاشتید، از طریق ایمان و عمل صالح، به دست میآوردید،
اما دیگر گذشته و دیر شده است.
فَضُ رِبَ بَیْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بابٌ). ص: ) « پس (در این هنگام) دیواري میان آنها زده میشود که دري دارد »
100
باطِنُهُ فِیهِ الرَّحْمَ ۀُ وَ ) « درونش رحمت است و برونش عذاب » ولی دو طرف این دیوار عظیم، یا این در، کاملا با هم متفاوت است
ظاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذابُ).
ممکن است براي این باشد که منافقان از این در، نعمتهاي بهشتی را ببینند و حسرت ببرند، یا این که افرادي که کمتر « در » این
آلودهاند پس از اصلاح از آن بگذرند و در کنار مؤمنان قرار گیرند.
سورة الحدید( 57 ): آیۀ 14 ..... ص : 100
آنها را صدا میزنند: مگر ما با شما » : (آیه 14 )- اما این دیوار چنان نیست که مانع عبور صدا باشد، لذا در این آیه میافزاید
یُنادُونَهُمْ أَ لَمْ نَکُنْ مَعَکُمْ). ) !؟« نبودیم
هم در دنیا با شما در یک جامعه میزیستیم، و هم در اینجا در کنار شما بودیم چه شد که ناگهان از ما جدا شدید، و به روح و
با هم بودیم (قالُوا بَلی). «! میگویند: آري » رحمت الهی رفتید، آنها در پاسخ
در همه جا با هم بودیم، در کوچه و بازار، در سفر و حضر، گاه همسایه هم بودیم، و یا حتی گاه در یک خانه زندگی میکردیم،
ولی از نظر مکتب و عقیده و عمل فرسنگها با هم فاصله داشتیم، شما خط خود را از ما جدا کرده بودید، و در اصول و فروع از حق
بیگانه بودید.
سپس میافزایند: شما گرفتار خطاهاي بزرگی بودید از جمله:
صفحه 138 از 504
وَ لکِنَّکُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَکُمْ). ) « شما خود را (به واسطه پیمودن طریق کفر) به هلاکت افکندید » -1
وَ تَرَبَّصْتُمْ). ) « و انتظار (مرگ پیامبر را) کشیدید » -2
بعلاوه در انجام هر کار مثبت و هر حرکت صحیح حالت صبر و انتظار داشتید و تعلل مینمودید.
وَ ارْتَبْتُمْ). ) « و پیوسته (در امر معاد و رستاخیز و حقانیت دعوت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و قرآن) شک و تردید داشتید » -3
و آرزوهاي دور و دراز (آرزوهائی که هرگز دست از سر شما برنداشت) شما را فریب داد تا فرمان خدا (دائر بر مرگتان) فرا » -4
وَ غَرَّتْکُمُ الْأَمانِیُّ حَتَّی جاءَ أَمْرُ اللَّهِ). ص: 101 ) « رسید
آري! این آرزوها لحظهاي مجال تفکر صحیح به شما نداد، و آرزوي وصول به شهوات و اهداف مادي بر شما چیره بود.
« شیطان فریبکار (که پایگاهش را در وجودتان محکم کرده بود) شما را در برابر (فرمان) خداوند فریب داد » -5 از همه اینها گذشته
(وَ غَرَّکُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ).
گاه دنیا را در نظرتان جاودانه جلوه داد، و گاه قیامت را یک حلواي نسیه قلمداد کرد، و گاه اصلا وجود خداوند بزرگ را زیر
سؤال میبرد!
سورة الحدید( 57 ): آیۀ 15 ..... ص : 101
« پس امروز نه از شما فدیهاي پذیرفته میشود » : (آیه 15 )- سر انجام مؤمنان در یک نتیجهگیري منافقان را مخاطب ساخته، میگویند
که در برابر آن از عذاب الهی رهائی یابید (فَالْیَوْمَ لا یُؤْخَذُ مِنْکُمْ فِدْیَۀٌ).
وَ لا مِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا). ) « و نه از کافران »
و به این ترتیب کافران نیز سرنوشتی همچون منافقان دارند، و همگی در گرو گناهان و زشتیهاي اعمال خویشند، و راه خلاصی
ندارند.
مَأْواکُمُ النَّارُ هِیَ مَوْلاکُمْ). ) « جایگاهتان آتش است و همان سرپرستتان میباشد » : سپس میافزایند
وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ). ) !؟« و چه بد جایگاهی است »
معمولا انسانها براي نجات از چنگال مجازات و کیفر در دنیا یا متوسل به غرامت مالی میشوند، و یا از نیروي یاور و شفیعی کمک
میطلبند، ولی در قیامت تمام اسباب و وسائل مادي که در این جهان براي رسیدن به مقاصد، معمول است از کار میافتد و پیوندها
بریده میشود.
و به این ترتیب قرآن روشن میکند که تنها وسیله نجات در آن روز ایمان و عمل صالح است، حتی دایره شفاعت محدود به کسانی
است که سهمی از این دو را داشته باشند نه آنها که پیوندهاي خود را بکلی از خدا و اولیاء اللّه بریدهاند.
سورة الحدید( 57 ): آیۀ 16 ..... ص : 101
اشاره
( (آیه 16
شأن نزول: ..... ص : 101
صفحه 139 از 504
نقل شده که، این آیه یک سال بعد از هجرت در باره منافقان نازل شده است به خاطر این که روزي از سلمان فارسی پرسیدند از
آنچه در تورات است براي ما سخن بگو! چرا که در تورات مسائل شگفت انگیزي است (و به ص: 102
این وسیله میخواستند نسبت به قرآن بیاعتنایی کنند) در این هنگام آیات آغاز سوره یوسف نازل شد، سلمان به آنها گفت: این
و بهترین سرگذشتهاست، و براي شما از غیر آن نافعتر است. « احسن القصص » قرآن
اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ کِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِیَ » مدتی بعد باز به سراغ سلمان آمدند و همان خواهش را تکرار کردند: در این هنگام آیه
تَقْشَ عِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ... خداوند بهترین سخن را نازل کرده کتابی که آیاتش (از نظر لطف و زیبائی و معنی) همانند
یکدیگر است آیاتی مکرر دارد (اما تکراري شوق انگیز) که از شنیدن آیاتش لرزه بر اندام کسانی که در برابر پروردگارشان
«... خاشعند میافتد
نازل شد. (زمر/ 23 ) باز براي بار سوم به سراغ سلمان آمدند و همان درخواست را تکرار کردند.
در این هنگام آیه مورد بحث نازل شد و آنها را مؤاخذه کرد که آیا موقع آن نرسیده است که در برابر نام خدا خشوع کنید و از این
سخنان دست بردارید.
تفسیر: ..... ص : 102
غفلت و بیخبري تا کی؟! بعد از ذکر آن همه انذارهاي کوبنده و هشدارهاي بیدارگر در این آیه، به صورت یک نتیجهگیري
آیا وقت آن نرسیده است که دلهاي مؤمنان در برابر ذکر خدا و آنچه از حق نازل کرده است خاشع گردد؟ و مانند » : میفرماید
کسانی نباشند که در گذشته به آنها کتاب آسمانی داده شد (مانند یهود و نصاري) سپس زمانی طولانی بر آنها گذشت (و خداوند
أَ لَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ وَ ما ) « را فراموش کردند) و قلبهایشان قساوت پیدا کرد، و بسیاري از آنها گنهکارند
نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَ لا یَکُونُوا کَالَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلُ فَطالَ عَلَیْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ کَثِیرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ).
روشن است یاد خداوند اگر در عمق جان قرار گیرند و همچنین شنیدن آیاتی که بر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله نازل شده است
هرگاه به درستی تدبر شود باید مایه خشوع گردد، ولی قرآن گروهی از مؤمنان را در اینجا سخت ملامت میکند که چرا در برابر
این امور خاشع نمیشوند؟ و چرا همچون بسیاري از امتهاي پیشین گرفتار غفلت و بیخبري شدهاند؟ همان غفلتی که نتیجه آن
قساوت دل و همان قساوتی که ثمره ص: 103
آن فسق و گناه است! این آیه از آیات تکان دهنده قرآن مجید است که قلب و روح انسان را در تسخیر خود قرار میدهد و
پردههاي غفلت را میدرد. لذا در طول تاریخ افراد بسیار آلودهاي را میبینیم که با شنیدن این آیه چنان تکان خوردند که در یک
لحظه با تمام گناهان خود وداع گفتند، و حتی بعضا در صف زاهدان و عابدان قرار گرفتند.
سورة الحدید( 57 ): آیۀ 17 ..... ص : 103
(آیه 17 )- و از آنجا که زنده شدن قبلهاي مرده با ذکر الهی و پیدا کردن حیات معنوي در پرتو خشوع و خضوع در مقابل قرآن،
بدانید خداوند زمین را بعد » : شباهت زیادي به زنده شدن زمینهاي مرده به برکت قطرات حیاتبخش باران دارد در این آیه میافزاید
اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها). ) « از مرگ آن زنده میکند
قَدْ بَیَّنَّا لَکُمُ الْآیاتِ لَعَلَّکُمْ ) « ما آیات (خود) را (در صحنه آفرینش و نیز در صحنه وحی) براي شما بیان کردیم شاید اندیشه کنید »
صفحه 140 از 504
تَعْقِلُونَ).
در حقیقت این آیه هم اشارهاي است به زنده شدن زمینهاي مرده به وسیله باران، و هم زنده شدن دلهاي مرده به وسیله ذکر اللّه و
قرآن مجید که از آسمان وحی بر قلب پاك محمد صلّی اللّه علیه و آله نازل شده است و هر دو شایسته تدبر و تعقل است.
سورة الحدید( 57 ): آیۀ 18 ..... ص : 103
(آیه 18 )- در این آیه بار دیگر به مسأله انفاق که از میوههاي شجره ایمان و خشوع است باز میگردد، و همان تعبیري را که در
مردان و زنان انفاق کننده و آنها که (از این راه) به خداوند قرض الحسنه » : آیات قبل خواندیم با اضافاتی تکرار کرده، میفرماید
إِنَّ الْمُصَّدِّقِینَ وَ الْمُصَّدِّقاتِ وَ أَقْرَضُوا اللَّهَ قَرْضاً ) « دهند، (این قرض الحسنه) براي آنان مضاعف میشود و پاداش پرارزشی دارند
حَسَناً یُضاعَفُ لَهُمْ وَ لَهُمْ أَجْرٌ کَرِیمٌ).
است، هر چند وام دادن به بندگان خدا نیز از فضل اعمال است. و در « انفاق فی سبیل اللّه » همان « قرض الحسنه به خداوند » منظور از
آن حرفی نیست.
سورة الحدید( 57 ): آیۀ 19 ..... ص : 103
کسانی که به خدا و » : (آیه 19 )- در ادامه بحث آیات گذشته پیرامون مؤمنان و اجر و پاداششان در پیشگاه خدا، در اینجا میافزاید
رسولانش ایمان آوردند آنها ص: 104
وَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ أُولئِکَ هُمُ الصِّدِّیقُونَ وَ الشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ). ) « صدیقین و شهدا نزد پروردگارشانند
کسی است که سر تا پا صداقت و راستی است، و عملش گفتارش را تصدیق میکند. « صدّیق »
بوده باشد، همان گونه که از آیات دیگر قرآن استفاده میشود که پیامبران « شهادت بر اعمال » ممکن است به معنی « شهداء » واژه
گواه اعمال امتهاي خود هستند، و پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله گواه بر آنها، و بر امت اسلامی است، و مسلمانان نیز شاهد و
گواه بر اعمال مردمند.
در اینجا به همان معنی شهیدان راه خداست، یعنی افراد مؤمن اجر و پاداش شهیدان را دارند، و « شهدا » بعضی نیز احتمال دادهاند که
به منزله شهدا محسوب میشوند.
لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَ نُورُهُمْ). ) « براي آنهاست پاداش (اعمال) شان و نور (ایمان) شان » : سپس میافزاید
این تعبیر سر بسته اشاره به پاداش عظیم و نور فوق العاده آنهاست.
وَ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا أُولئِکَ ) « و کسانی که کافر شدند و آیات ما را تکذیب کردند آنها دوزخیانند » : و در پایان میفرماید
أَصْحابُ الْجَحِیمِ).
تا با مقابله این دو گروه با یکدیگر مقام والاي گروه اول، و انحطاط و بدبختی گروه دوم آشکار گردد.
و از آنجا که در گروه اول، سطح بالاي ایمان مطرح بود، در این گروه نیز کفر شدید مطرح است، لذا با تکذیب آیات الهی همراه
ذکر شده.
سورة الحدید( 57 ): آیۀ 20 ..... ص : 104
است در این آیه « رأس کل خطیئه » (آیه 20 )- دنیا چیزي جز متاع غرور نیست! از آنجا که حب و علاقه دنیا سر چشمه هر گناه و
صفحه 141 از 504
ترسیم گویائی از وضع زندگی دنیا و مراحل مختلف، و انگیزههاي حاکم بر هر مرحله را ارائه داده، میگوید:
« بدانید زندگی دنیا تنها بازي و سرگرمی و تجمل پرستی و فخر فروشی در میان شما و افزون طلبی در اموال و فرزندان است »
(اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زِینَۀٌ ص: 105
وَ تَفاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَ تَکاثُرٌ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ)
دورانهاي پنجگانه عمر آدمی را تشکیل میدهند. « تکاثر » و « تفاخر » ،« تجمل » ،« سرگرمی » ،« غفلت » .به این ترتیب
همانند بارانی که محصولش » : سپس با ذکر یک مثال آغاز و پایان زندگی دنیا را در برابر دیدگان انسانها مجسّم ساخته، میفرماید
!« کشاورزان را در شگفتی فرو میبرد، سپس خشک میشود به گونهاي که آن را زرد رنگ میبینی، سپس تبدیل به کاه میشود
(کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ الْکُفَّارَ نَباتُهُ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَراهُ مُصْفَ  را ثُمَّ یَکُونُ حُطاماً).
است، و چون کشاورز بذرافشانی کرده و آن را « پوشاندن » به معنی « کفر » در اینجا به معنی کشاورزان است، زیرا اصل معنی « کفار »
میگویند. « کافر » زیر خاك میپوشاند از این رو به او
و در آخرت (از دو حال خارج نیست): عذاب شدید است یا » : سپس به بازده عمر و نتیجه و محصول نهائی آن پرداخته، میافزاید
وَ فِی الْآخِرَةِ عَذابٌ شَدِیدٌ وَ مَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٌ). ) « مغفرت و رضاي الهی
وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلَّا مَتاعُ الْغُرُورِ). ) !« و (به هر حال) زندگی دنیا جز متاع و فریب نیست » : و سر انجام آیه را با این جمله پایان میدهد
مفهومش این است که وسیله و ابزار است براي فریبکاري، فریب دادن خویشتن، و هم فریب دیگران و « دنیا متاع غرور است » جمله
البته این در مورد کسانی است که دنیا را هدف نهائی قرار میدهند و به آن دل میبندند، و آخرین آرزویشان وصول به آن است،
اما اگر مواهب این جهان مادي وسیلهاي براي وصول به ارزشهاي والاي انسانی و سعادت جاودان باشد هرگز دنیا نیست، بلکه
مزرعه آخرت، و قنطره و پلی براي رسیدن به آن هدفهاي بزرگ است.
سورة الحدید( 57 ): آیۀ 21 ..... ص : 105
(آیه 21 )- یک مسابقه بزرگ معنوي! بعد از بیان ناپایداري جهان و لذات آن، و این که مردم در سرمایههاي کم ارزش این جهان
نسبت به یکدیگر تفاخر و تکاثر میجویند، در اینجا مردم را به یک مسابقه عظیم روحانی در طریق کسب برگزیده تفسیر نمونه،
ج 5، ص: 106
و به پیش تازید براي رسیدن به مغفرت پروردگارتان » : آنچه پایدار است و سزاوار هرگونه تلاش و کوشش دعوت کرده، میفرماید
سابِقُوا إِلی ) « و بهشتی که پهنه آن مانند آسمان و زمین است و براي کسانی که به خدا و رسولانش ایمان آوردهاند آماده شده است
مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّۀٍ عَرْضُها کَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ).
در حقیقت مغفرت پروردگار کلید بهشت است همان بهشتی که پهنه آسمان و زمین را فرا میگیرد، و از هم اکنون آماده براي
پذیرائی مؤمنان است تا کسی نگوید بهشت نسیه است و بر نسیه دل نباید نهاد.
این نکته شایسته توجه است که پیشی گرفتن به سوي مغفرت پروردگار از طریق اسباب آن است، مانند توبه و جبران طاعات فوت
شده و اصولا اطاعت پروردگار و پرهیز از معاصی است.
ذلِکَ فَضْ لُ ) « این فضل خداوند است که به هر کس بخواهد میدهد و خداوند صاحب فضل عظیم است » : و در پایان آیه میافزاید
اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ).
یقینا آن چنان بهشت گسترده، با آن مواهب عظیمش چیزي نیست که انسان با این اعمال ناچیز به آن برسد، و این تنها فضل و
رحمت و لطف الهی است که آن پاداش عظیم را در مقابل این قلیل قرار داده، و از او نیز جز این انتظار نیست.
صفحه 142 از 504
چرا که پاداشها همیشه به مقیاس اعمال نیست بلکه به مقیاس کرم پاداش دهنده است.
سورة الحدید( 57 ): آیۀ 22 ..... ص : 106
(آیه 22 )- سپس براي تأکید بیشتر در زمینه عدم دلبستگی به دنیا، و شاد نشدن به اقبال آن، و غمگین نگشتن به ادبار آن، میافزاید:
هیچ مصیبتی (ناخواسته) در زمین و نه در وجود شما روي نمیدهد مگر این که همه آنها قبل از آن که زمین را بیافرینیم در لوح »
ما أَصابَ مِنْ مُصِ یبَۀٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا فِی أَنْفُسِکُمْ إِلَّا فِی کِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ ) « محفوظ ثبت است، و این امر براي خداوند آسان است
نَبْرَأَها إِنَّ ذلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسِیرٌ). ص: 107
آري! مصائبی که در زمین رخ میدهد همچون زلزلهها و سیلها و طوفانها و همچنین مصائبی که در نفوس انسانها واقع میشود مانند
مرگ و میرها، و انواع حوادث دردناکی که دامان انسان را میگیرد همه آنها از قبل مقدر شده است، و در لوح محفوظ ثبت است.
ولی باید توجه داشت که مصائبی که در این آیه به آن اشاره شده، تنها مصائبی است که به هیچ وجه قابل اجتناب نیست و مولود
اعمال انسانها نمیباشد و گر نه مصیبتها، و ناکامیهایی که تنها معلول گناهان و سهلانگاري خود انسان است، راه مقابله با آنها
موضع گیري صحیح در برنامههاي زندگی است.
علم بیپایان خداوند است، و یا صفحه جهان خلقت و نظام علت و معلول که آن نیز مصداق علم فعلی « لوح محفوظ » و منظور از
خداوند است.
سورة الحدید( 57 ): آیۀ 23 ..... ص : 107
(آیه 23 )- اکنون ببینیم فلسفه تقدیر این مصائب در لوح محفوظ و سپس بیان این حقیقت در قرآن چیست؟
این به خاطر آن است که براي آنچه از دست دادهاید تأسف نخورید، » : آیه مورد بحث پرده از روي این راز مهم برداشته، میگوید
لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلی ما فاتَکُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاکُمْ). ) « و به آنچه به شما داده است دلبسته و شادمان نباشید
این دو جمله کوتاه در حقیقت یکی از مسائل پیچیده فلسفه آفرینش را حل میکند، چرا که انسان همیشه در جهان هستی با
مشکلات و گرفتاریها و حوادث ناگوار رو بروست، و غالبا از خود سؤال میکند: با این که خداوند مهربان و کریم و رحیم است
این حوادث دردناك براي چیست؟
.« هدف این بوده که شما دلبسته و اسیر زرق و برق این جهان نباشید » : قرآن میگوید
این مصائب زنگ بیدارباشی است براي غافلان و شلاقی است، براي ارواح خفته، و رمزي است از ناپایداري جهان، و اشارهاي است
به کوتاه بودن عمر این زندگی.
آري این مصائب شکننده تفاخر و غرور است، لذا در پایان آیه میافزاید: ص: 108
وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ). ) « و خداوند هیچ متکبر فخر فروشی را دوست ندارد »
تنها کسی گرفتار این حالات میشود که مست ناز و نعمت گردد، ولی وجود آفات و مصائب براي آنها که قابل بیداري و هدایتند
این مستی و آثار آن را از بین میبرد.
افراد با ایمان با توجه به آیه فوق هنگامی که به نعمتی از سوي خدا میرسند خود را امانتدار او میدانند، نه از رفتن آن غمگین
میشوند و نه از داشتن آن مست و مغرور.
سورة الحدید( 57 ): آیۀ 24 ..... ص : 108
صفحه 143 از 504
متکبر فخر فروش) را معرفی ) « مختال فخور » (آیه 24 )- این آیه توضیح و تفسیري است بر آنچه در آیه قبل آمده و در حقیقت
میکند، میفرماید:
الَّذِینَ یَبْخَلُونَ وَ یَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ). ) « همانها که بخل میورزند و مردم را به بخل دعوت میکنند »
آري! لازمه دلبستگی شدید به مواهب دنیا تکبر و غرور است، و لازمه تکبر و غرور بخل کردن، و دعوت دیگران به بخل است، اما
بخل کردن به این دلیل که سرمایه کبر و غرور خود را این اموال میداند، و هرگز نمیخواهد آن را از دست دهد، و اما دعوت
دیگران به بخل براي این است که اگر دیگران سخاوتمند باشند او رسوا میشود و دیگر این که، چون بخل را دوست دارد مبلغ
چیزي است که به آن عشق میورزد! و براي این که تصور نشود اصرار و تأکید خداوند در مسأله انفاق و ترك بخل و یا حتی تعبیر
به وام گرفتن خداوند از بندگان در آیات گذشته- که همه براي تشویق آنها به انفاق است- از نیاز ذات پاك او سر چشمه
میگیرد، در پایان آیه میافزاید:
وَ) « و هر کس (از این فرمان) روي گردان شود (به خود زیان میرساند نه به خدا) چرا که خداوند بینیاز و شایسته ستایش است »
مَنْ یَتَوَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ).
همه به او نیازمندند و او از همگان بینیاز است، چرا که خزائن و منابع اصلی همه چیز نزد اوست، و از آنجا که جامع همه صفات
کمال است شایسته هر حمد ص: 109
و ستایش نیز میباشد.
سورة الحدید( 57 ): آیۀ 25 ..... ص : 109
(آیه 25 )- هدف اصلی بعث انبیاء! از آنجا که سبقت به سوي رحمت و مغفرت و بهشت پروردگار که در آیات قبل به آن اشاره
دارد در این آیه که از پرمحتواترین آیات قرآن است به این معنی اشاره کرده، و هدف ارسال « رهبران الهی » شده بود نیاز به رهبري
لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ). ) « ما رسولان خود را با دلائل روشن فرستادیم » : انبیاء و برنامه آنها را دقیقا بیان میکند، میفرماید
وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ). ) « و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حق از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم »
لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ). ) « تا مردم قیام به عدالت کنند »
به این ترتیب پیامبران با سه وسیله مجهز بودند: دلائل روشن، کتب آسمانی، و معیار سنجش حق از باطل و خوب از بد، و مانعی
معجزه) باشد، و هم کتاب آسمانی، و هم بیان کننده احکام و قوانین، یعنی سه بعد در ) « بینه » ندارد که فی المثل قرآن مجید هم
یک محتوا.
است و این یکی از اهداف متعدد « قسط و عدل » و به هر حال هدف از اعزام این مردان بزرگ با این تجهیزات کامل همان اجراي
ارسال پیامبران است.
ولی از آنجا که در یک جامعه انسانی هر قدر سطح اخلاق و اعتقاد و تقوا بالا باشد باز افرادي پیدا میشوند که سر به طغیان و
و آهن را نازل کردیم که در آن نیروي » : گردنکشی بر میدارند و مانع اجراي قسط و عدل خواهند بود. لذا در ادامه آیه میفرماید
وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ). ) !« شدید و منافعی براي مردم است
بأس » آري! تجهیزات سه گانه انبیاء الهی براي اجراي عدالت وقتی میتواند به هدف نهائی برسد که از ضمانت اجرائی آهن و
آن برخوردار باشد. « شدید
.« منظور از نازل کردن آهن خلقت آن است » : فرمود « وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ » امیر مؤمنان علی علیه السّلام در تفسیر جمله
صفحه 144 از 504
سپس به یکی دیگر از اهداف ارسال انبیا و نزول کتب آسمانی و همچنین ص: 110
تا خداوند بداند چه کسی او و رسولانش را یاري میکند » آفرینش وسائلی همچون آهن اشاره کرده، میفرماید: هدف این است
وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَیْبِ). ) « بیآنکه او را ببینند
منظور از علم خداوند در اینجا تحقیق عینی علم اوست، یعنی تا آشکار شود چه کسانی به یاري خدا و مکتب او به پا میخیزند و
قیام به قسط میکنند و چه کسانی از این وظیفه بزرگ سرباز میزنند در حقیقت مفهوم این آیه شبیه همان است که در آیه 179
سوره آل عمران آمده.
به این ترتیب !« ممکن نبود خداوند مؤمنان را به همان صورت که شما هستید واگذارد مگر این که ناپاك را از پاك جدا کند »
مسأله آزمون و امتحان انسانها، و جدا سازي صفوف و تصفیه، یکی دیگر از اهداف بزرگ این برنامه بوده است.
مسلما به معنی یاري دین و آئین و نمایندگان او و بسط آئین حق و قسط و عدل است، و گر نه خداوند « یاري خداوند » تعبیر به
نیازي به یاري کسی ندارد، و همگان به او نیازمندند.
إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِیزٌ). ) « خداوند قوي و شکست ناپذیر است » : لذا براي اثبات همین معنی آیه را با این جمله پایان میدهد که
براي او ممکن است با یک اشاره همه جهان را زیر و رو کند و تمامی دشمنان را نابود و اولیائش را پیروز گرداند، ولی هدف اصلی
که ترتیب و تکامل انسانهاست از این طریق حاصل نمیگردد، لذا آنها را دعوت به یاري آئین حق کرده است.
سورة الحدید( 57 ): آیۀ 26 ..... ص : 110
(آیه 26 )- پیامبران را یکی بعد از دیگري فرستادیم! چنانکه میدانیم شیوه قرآن این است که بعد از بیان یک سلسله اصول کلی
تعلیمات خود، اشاره به سرنوشت اقوام پیشین میکند تا شاهد گویائی براي آن باشد، در اینجا نیز بعد از ذکر مسائل پیشین در باره
ارسال رسولان همراه بینات و کتاب و میزان، و همچنین لزوم سبقت مردم بر یکدیگر در وصول به غفران پروردگار و سعادت
جاویدان، از بعضی از اقوام و پیامبران پیشین نام میبرد و این ص: 111
اصول کلی را در زندگی آنها مجسم میسازد.
ما نوح و ابراهیم را فرستادیم، و » : که شیخ الانبیا و سرسلسله رسولان حق بودند شروع کرده، میفرماید « ابراهیم » و « نوح » نخست از
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً وَ إِبْراهِیمَ وَ جَعَلْنا فِی ذُرِّیَّتِهِمَا النُّبُوَّةَ وَ الْکِتابَ). ) « در دودمان آن دو نبوت و کتاب قرار دادیم
گروهی در پرتو آن هدایت یافتهاند و بسیاري از آنها » ، اما همگی از این میراث بزرگ و مواهب عظیم خداوند بهره نگرفتند
فَمِنْهُمْ مُهْتَدٍ وَ کَثِیرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ). ) « گنهکارند
آري! نبوت توأم با شریعت و آئین از نوح علیه السّلام شروع شد، و بعد از او ابراهیم علیه السّلام پیامبر اولوا العزم دیگر، این خط را
تداوم بخشید.
سورة الحدید( 57 ): آیۀ 27 ..... ص : 111
(آیه 27 )- سپس اشاره سر بستهاي به سلسله انبیاي دیگر، و آخرین آنها قبل از پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله کرده، میافزاید:
ثُمَّ قَفَّیْنا عَلی آثارِهِمْ بِرُسُلِنا). ) « سپس در پی آنان رسولان دیگر خود را فرستادیم »
یکی بعد از دیگري با اهدافی هماهنگ قیام کردند و چراغ هدایت را فرا راه مردم قرار دادند تا نوبت به حضرت مسیح علیه السّلام
رسید.
صفحه 145 از 504
وَ قَفَّیْنا بِعِیسَی ابْنِ مَرْیَمَ). ) « و بعد از آنان عیسی بن مریم را مبعوث کردیم »
وَ آتَیْناهُ الْإِنْجِیلَ). ) « و به او انجیل عطا کردیم » : سپس به کتاب آسمانی مسیح علیه السّلام اشاره کرده، میافزاید
وَ جَعَلْنا ) « و در دل کسانی که از او پیروي کردند رأفت و رحمت قرار دادیم » : بعد از ویژگیهاي پیروان او سخن میگوید، میفرماید
فِی قُلُوبِ الَّذِینَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَۀً وَ رَحْمَۀً).
و رهبانیّتی را که ابداع کرده بودند، ما بر آنان مقرّر نداشته بودیم، هدفشان جلب خشنودي خدا بود ولی حق آن را » : سپس میافزاید
وَ رَهْبانِیَّۀً ابْتَدَعُوها ما ) « رعایت نکردند، از این رو ما به کسانی از آنها که ایمان آوردند پاداش دادیم، و بسیاري از آنها فاسقند
کَتَبْناها عَلَیْهِمْ إِلَّا ابْتِغاءَ رِضْوانِ اللَّهِ فَما رَعَوْها حَقَّ رِعایَتِها فَآتَیْنَا ص: 112
الَّذِینَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَ کَثِیرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ)
در آئین مسیح نبوده و پیروانش آن را بعد از او ابداع کردند، ولی در آغاز نوعی « رهبانیت » .از آیه فوق استفاده میشود که
زهدگرائی و از ابداعات نیک محسوب میشد، مانند بسیاري از مراسم و سنتهاي حسنهاي که هم اکنون در میان مردم رائج است، و
کسی نیز روي آن به عنوان تشریع و دستور خاص شرع تکیه نمیکند، ولی این سنت بعدا به انحراف گرائید و آلوده با اموري
مخالف فرمان الهی و حتی گناهان زشتی شد.
و « انزواي اجتماعی » براي مردان و زنان تارك دنیا بود، و دیگر « تحریم ازدواج » از جمله بدعتهاي زشت مسیحیان در زمینه رهبانیت
پشت پا زدن به وظائف انسان در اجتماع، و انتخاب صومعهها و دیرهاي دور افتاده براي عبادت و زندگی در محیطی دور از اجتماع
بود، سپس مفاسد زیادي در دیرها و مراکز زندگی رهبانها به وجود آمد.
را محکوم کرده چنانکه رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله فرمود: « رهبانیت » اسلام به شدّت
.« خداوند متعال رهبانیت را براي امت من مقرر نداشته، رهبانیت امت من جهاد در راه خداست »
سورة الحدید( 57 ): آیۀ 28 ..... ص : 112
اشاره
( (آیه 28
شأن نزول: ..... ص : 112
در مورد نزول این آیه و آیه بعد نقل شده که: رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله جعفر بن ابی طالب را با هفتاد نفر به سوي نجاشی (به
حبشه) فرستاد، او بر نجاشی وارد شد، و وي را دعوت به اسلام کرد، و اجابت نمود و ایمان آورد، به هنگام بازگشت از حبشه چهل
تن از اهل آن کشور که ایمان آورده بودند به جعفر گفتند: به ما اجازه ده که خدمت این پیامبر صلّی اللّه علیه و آله برسیم و اسلام
خود را بر او عرضه بداریم، و همراه جعفر به مدینه آمدند.
هنگامی که فقر مالی مسلمانها را مشاهده کردند، به رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله عرض کردند: اگر اجازه فرمائید به کشور خود
بازگردیم و اموال خود را همراه بیاوریم و با مسلمانان تقسیم کنیم.
پیامبر صلّی اللّه علیه و آله اجازه فرمود. ص: 113
صفحه 146 از 504
در این هنگام آیه 52 تا 54 سوره قصص نازل گردید و از آنها تمجید کرد.
آنها پاداش خود را » : افرادي از اهل کتاب که ایمان نیاورده بودند هنگامی که این جمله را- که در ذیل آیات مزبور است- شنیدند
در برابر مسلمانان ایستادند و گفتند: اي مسلمانان! کسانی که به کتاب شما و « به خاطر صبر و استقامتشان دو بار دریافت میدارند
کتاب ما ایمان بیاورند دو پاداش دارند، بنابر این کسی که تنها به کتاب ما ایمان داشته باشد یک پاداش دارد همانند پاداش شما!
بنابر این به اعتراف خودتان شما فضیلتی بر ما ندارید! اینجا بود که این دو آیه نازل شد، و اعلام داشت که مسلمانان نیز دو پاداش
اهل کتاب بدانند آنها توانائی بر به دست آوردن چیزي از فضل و رحمت الهی » : دارند، علاوه بر نور الهی و مغفرت، و سپس افزود
!« ندارند
تفسیر: ..... ص : 113
آنها که دو سهم از رحمت الهی دارند: از آنجا که در آیات گذشته سخن از اهل کتاب و مسیحیان در میان بود، این آیه و آیه بعد
تکمیلی است بر آنچه در آیات قبل آمده است.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ) « اي کسانی که ایمان آوردهاید! تقواي الهی پیشه کنید و به رسولش ایمان بیاورید » : نخست میفرماید
آمِنُوا بِرَسُولِهِ).
مخاطب در آیه همه مؤمنانی هستند که در ظاهر دعوت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را پذیرفته بودند ولی هنوز ایمان راسخ، ایمانی
که اعماق جان آنها را روشن کند و در اعمال آنها ظاهر شود، پیدا نکرده بودند.
تا دو » سپس در دنباله آیه به سه موهبت بزرگ که در سایه ایمان عمیق و تقوا حاصل میشود اشاره کرده، میفرماید: چنین کنید
سهم از رحمتش به شما ببخشد، و براي شما نوري قرار دهد که با آن (در میان مردم و در مسیر زندگی خود) راه بروید و گناهان
یُؤْتِکُمْ کِفْلَیْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ ) « شما را ببخشد و خداوند آمرزنده و مهربان است
رَحِیمٌ).
خداوندا در دنیا به ما نیکی مرحمت فرما، و در آخرت نیز نیکی » : منظور از این دو بهره همان است که در آیه 201 سوره بقره آمده
ص: 114 .« عنایت کن
مفهوم مطلق و گستردهاي دارد، نه اختصاصی به دنیا دارد، و نه آخرت، و به تعبیر « وَ یَجْعَلْ لَکُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ » دومین پاداش آنها
دیگر ایمان و تقوا سبب میشود که حجابها از قلب مؤمن برچیده شود، و چهره حقایق را بیپرده ببیند، و در پرتو آن روشن بینی
خاصی نصیب او میشود که افراد بیایمان از آن محرومند چرا که بزرگترین مانع شناخت و مهمترین حجاب بر قلب آدمی و هوي
و هوسهاي سرکش و آمال و آرزوهاي دور و دراز و اسارت در چنگال ماده و زرق و برق دنیاست، هنگامی که در پرتو ایمان و
تقوا این گرد و غبارها فرو نشست آفتاب حقیقت بر صفحه قلب میتابد، و حقایق را آن چنان که هست در مییابد.
سورة الحدید( 57 ): آیۀ 28 ..... ص : 114
(آیه 29 )- این آیه که آخرین آیه این سوره است بیان دلیلی است براي آنچه در آیه قبل آمده، میفرماید: این پاداشهاي مضاعف
تا اهل کتاب بدانند که آنها قادر بر چیزي از فضل خدا نیستند و تمام فضل (و » الهی علاوه بر نورانیت و مغفرت به خاطر آن است
لِئَلَّا یَعْلَمَ أَهْلُ الْکِتابِ أَلَّا یَقْدِرُونَ ) « رحمت) به دست اوست، به هر کس بخواهد آن را میبخشد و خداوند داراي فضل عظیم است
عَلی شَیْءٍ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ أَنَّ الْفَضْلَ بِیَدِ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ).
صفحه 147 از 504
این پاسخی است به آنها که میگفتند: خداوند به گروهی از اهل کتاب که ایمان به محمّد آوردهاند- طبق عقیده مسلمانان- دو
پاداش میدهد، بنابر این ما که ایمان به او نیاوردهایم داراي یک پاداشیم همانند دیگر مسلمانان! قرآن به آنها پاسخ میگوید که
مسلمانان عموما داراي دو پاداشند، چرا که همه آنها ایمان به رسول خدا و تمام انبیاء پیشین دارند و اما گروهی از اهل کتاب که
ایمان نیاوردهاند هیچ سهمی ندارند تا بدانند که رحمت الهی در اختیار آنان نیست که به هر کس بخواهند بدهند و از هر کس
« پایان سوره حدید » ! بخواهند دریغ دارند
ص: 115
آغاز جزء